شرف الشمس
شرف الشمسی که سنگ نیست
در باور عامیانه، «شرف الشمس» نگین انگشتری زردرنگ است که بعضی ها به نیت گشایش در کارها به دست می کنند. اما در واقع شرف الشمس سنگ نیست. بلکه دعایی منسوب به امام علی(ع) است که در روز نوزدهم فروردین با آدابی خاص می نویسند و نقشی رمزگونه را پشت انگشتر عقیق زردرنگ حک می کنند.
در روز شرف الشمس شکل شرف الشمس را از ساعت حدودا 11 ظهر تا حدودا ساعت 23 روی طلا ، عقیق زرد ، پارچه زرد کشیده و یا حک نموده و یا با خط زرد روی کاعذ و یا پارچه می نویسید و دعای آورده شده را خوانده و نوشته و بعد هر حاجتی که از خدا دارند را زیر دعا می نویسند و درقرآن می گذارند.
اما نقش های رمز گونه ای كه شرف الشمس ناميده ميشود در كتاب «جنةالوافيه» مشهور به «مصباح كفعمي» آمده است. كفعمي در حاشيه كتاب مينویسد: «در بعضي از كتابهاي علماي شيعه ديدم كه اين شكل از اميرالمؤمنين(ع) نقل شده است.كه وقتي عازم جهاد بود در بين راه كه استراحت مي كردند اين شكل ها را بر روي سنگي حك كرد و فرمود: اين رمز پيروزي ماست . به نظر ميرسد بيان چنين نقلي محكم نيست؛ چون سند اين روايت تا اميرالمؤمنين(ع) ذكر نشده است. »مرحوم شيخ بهايي هم همين شكل را در كتاب «سرّ المستتر» با اندكي تغيير آورده است. البته در كتابهاي ياد شده اين شكل به «شرف الشمس» ناميده نشده است و احتمالاً تشخيص اساتيد علم ختوم و اذكار اين بوده كه اين شكل در شرف شمس - كه نوزدهم فروردين ماه است - نوشته شود كه ساعت خوبي است و باعث تأثير بيشتر اين شكل خواهدبود.
در كتاب «هزار و يك نكته»، نكته 277، تأليف آيت اللّه حسنزاده آملي نيز مطالبي راجع به اين شكل آمده است.
در کتاب های اسلامی هم نقش شرف الشمس هم را شامل پنج اسم اعظم خداوند می دانند که آنها را کلمات مبارکه: الله ، جمیل رحمن ، مومن و نور گفته اند و بجای نقش از پنج حرف اول آنها بصورت ا.ج.ر.م.ن میتوان استفاده کرد.
از سنگ شرف الشمس برای : چشم زخم ، گشایش امور ،برآورده شدن آرزوها ،افزایش رزق وروزی استفاده می شود.
نقش شرف شمس که اسم اعظم الهی می باشد
این نقش 13 حرف دارد 4 حرف از تورات 4 حرف از انجیل و 5 حرف از قرآن کریم می باشد
که هر کس این را نقش کند و همراه نگه دارد از خطرات زمین و آسمان و آفات چسمی و روحی محافظت از حیوانات موزی و هوام ( مار و گزندگان و ...) و حفظ از حیوانات درنده ( شیر و پلنگ و...) و حفظ از ستمکاران و دشمنان (ملوک و حکام و جن و ...)و جلب رزق و روزی و ... در کل خاصیت این نقش زیاد است
و فقط شما در 19 برج حمل ( فروردین ) ساعت شمس می توانید این نقش را بکشید در روزهای دیگر اگر رسم شود تاثیری ندارد - از سمت راست شروع به نوشتن کنید
نحوه نقش کردن این نقش مکرم :
- آداب عمومی اذکار ( طهارت . توجه و ... )
- حتماً در وقت شرف شمس نوشته شود ( درجه 19 برج حمل ساعات شمس )
- هر حرف با یک بار حرکت قلم نوشته شود و با قلم بر روی نوشته بر نگردید
- با مشک و زعفران بر روی نگین زرد یا ورق طلا یا کاغذ زرد حک و نوشته شود


خواص سنگ شرف شمس
شرف شمس درسال ۱۳۹۰ در روز ۱۹ فروردین ساعت ۲:۱۳ صبح با آداب خاص که ازجمله آن ۱۷ حرکت و۱۷ برداشت قلم یا مته حکاکی از روی سنگ عقیق زرد رنگ است حک میشود .
نگین یا انگشتر وآویز شرف شمس برای ایمنى در سفرها و دفع از بدى ها حفظ وحفاظت جان و خیر و نیکى وافزایش رزق وروزی وآرامش رفع چشم زخم براورده شدن حاجات وآرزوها و درمان عمومی جسا وروح مخصوصاً افزایش قدرت بدنی و هاله نورانی اطراف بدن وبخاطر مصرف عقیق زرد آن باعث پاک کردن و تصفیه دستگاه گوارش شده و بر روی هضم و جذب غذا و گردش خون در بدن وچاکرای ۳ وغددپانراس ولوزالمعده وجواره مرتبط با این دو غدد تأثیر فوق العاده ای دارد .
برخی میگویند: نوشته شرف شمس شامل ۵ اسم اعظم خداوند است برخی دیگربه این باورند که شرف شمس امضاء رمزی مولا علی (ع) است ، برخی به ثبت نام موکل شمس را قبول دارند برخی می گویند دعای شرف شمس روی انگشتر حضرت سلیمان (ع)همراه با عبارت لااله الالله الملک الحق المبین ویا الملک لله حک شده بوده ولیکن عظمت شرف شمس و آداب نوشتاری باطنی آن بالا تر از همه اینها است وحک کردن یا نوشتن آن کار هر کسی که واقف به علوم غریبه نیست نمی باشد ، در سال یکبار شرایط مهیا میشود تا موکلین خورشید به زمین بیایند و خورشید در بهترین موقعیت خود در کل کهکشانها قرار گیرد تا خورشید در آن زمان نسبت به سایر کواکب روی زمین قدرت بیشتری داشته باشد .
بین طلوعین ۱۹ فروردین بهترین زمان وموثر ترین آن است بشرطی که ۱۹ عمل هنگام نوشتن رعایت شود که فقط به چند مورد آن میتوان اشاره نمود ونویسنده حتماً باید واجدشرایط باشد .
برخی می گویند نقش شرف شمس کلمات الله ، جمیل ، رحمن ، مومن و نور است که بجای نقش کلمات از پنج حرف اول آنها بصورت ا.ج.ر.م.ن میتوان استفاده کرد .
شرف شمس دارای اثرات و خواص بیشماری است که نمى توان آن را انکار نمود، چنانکه فردى را نزد حاکمى به سبب جرمى مى بردند حضرت صادق (علیه السلام) فرمود که انگشترى عقیق به او برسانند، انگشترى به او رساندند و مکروهى به او نرسید .
یا شخصى را از برابر حضرت امام محمد باقر (ع) گذرانیدند تازیانه بسیار بر او زده بودند . حضرت فرمود: انگشتر عقیق او کجاست، اگر با او مى بود تازیانه نمى خورد . یا آنکه کسى نزد حضرت خاتم (ص) آمد و شکوه نمود که دزد در راه اموال مرا ربود، حضرت فرمود: چرا انگشتر عقیق در دست نداشتى که آن از هر بدى آدمى را نگاه مى دارد .
ارزش سنگ عقیق مخصوصاً عقیقی که مزیّن به شرف شمس باشد را نمی توان در چند جمله بیان نمود ، پیامبران و ائمه اطهار (ع) بر سنگهای انگشتر صحه گذاشته اند اما نه به خاطر آنکه اثرى جادویى دارند، بلکه آن نگین هرچه باشد برگزیده شده و براى دارنده آن اثراتى از جمله فتح مهمات و دفع بلیات و غیره دارد و اثرات آنها ذاتى نیست و از جانب خداى تعالى است . پس اگر کسى اثر آنچه را که همراه خود مى دارد ، ذاتى و مستقل بداند به خداى یگانه شرک ورزیده است . همه ملک سلیمان را خداوند در انگشتر او قرار داده بود، هرگاه سلیمان آن در دست مى گذاشت تمامى جن و انس و شیاطین و همه پرندگان و وحوش به نزد وى حاضر گشته و از او اطاعت مى کردند . باد مأمور حمل تخت او بود و همه شیاطین و انسانها و پرندگان و چهار پایانى که تحت اوامرش بودند همگى آنها را جابه جا مى نمود.
سلیمان به گاهی اوقات ، انگشترش را در اختیار برخى از خدمتکارانش قرار مى داد. روزى شیطان آمد و خادم او را گول زد و انگشتر را از او ستاند و آن را در دست نهاد ، نتیجه آن شد که تمام شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش مسخر او گشتند و آن حضرت در جست و جوى انگشتر شد ولى آن را نیافت . سرانجام شیطان ترسید که مردم متوجه حیله او شوند آن را به دریا انداخت . خداى – عزوجل – ماهى را مأمور به بلعیدن آن انگشتر نمود ، بنى اسرائیل چهل روز در جست و جوى حضرت سلیمان بودند و از آن طرف سلیمان در ساحل دریا به دنبال انگشتر بود و با گریه و زارى به سوى خداى تبارک و تعالى استغفار مى نمود و از این اتفاق به جانب خدا توبه مى کرد . پس از چهل روز به صیادى رسید که ماهى صید مى کرد ، حضرت سلیمان به او کمک نمود . آن صیاد پس از صید ، یک ماهى به سلیمان داد ، او شکم ماهى را شکافت انگشتر خود را در آن دید و انگشتر را به دست کرد و شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش در برابرش خضوع کردند و پادشاهى او به همان حالت اول بازگشت و حضرت ، آن شیطان (که انگشتر را ربوده بود) به همراه لشگرى که همراه او بودند به وسیله اسماء الهى حبس نمود و عده اى را در دل دریا و بعضى را در میان سنگ و صخره ها زندانى نمود و آن شیاطین تا روز قیامت زندانى و معذب هستند .