پیمانه محبت

من بنده تمام آدم هایی هستم که دینشان محبت کردن است.*
اما زندگی به من آموخت که محبت هم باید اندازه و مقدار داشته باشد، به مانند همه چیزهای دیگر در دنیا.

هر آدمی باید به اندازه ظرفیت روح و افکارش از چشمه محبت ‌دیگران سیراب شود. 
یک نفر با یک دانه شیرینی دلش زده می‌شود و دیگری با یک جعبه. 

قبل از احساس حماقت کردن، قبل از حس پشیمانی از محبت‌هایی که کرده‌ایم و قبل از سرزنش خودمان، این را باید به خاطر بیاوریم که ...
*✅ ما در محبت کردن مرتکب هیچ اشتباهی نشده‌ایم، ما فقط به پیمانه روح آدمها دقت نکرده‌ایم.*
آنقدر در پیمانه کوچک وجود بعضی از افراد محبت ریخته‌ایم که مدت‌هاست لبریز شده است و سهم آدم‌های دیگر را هم اسراف کرده‌ایم. 
* بنابراین آن درس بزرگی که باید یاد بگیرم فراموشی محبت کردن نیست؛ بلکه باید بیاموزیم به اندازه‌ی ظرفیت آدمها به آنها لطف و محبت کنیم.*

چرا باید شکرگزار باشیم

1.شکرگزاری به داشته هایتان برکت می دهد و شما را در رسیدن به

خواسته هایتان یاری می کند.

2.شکرگزاری،سراسر ذهنتان را به سمت همگونی و هماهنگی نزدیکتری با

انرژی های خلاقه کیهان می کشاند.

3.هرچیزی که به آن بیندیشیم و یا قدردان آن باشیم،آن را به سویمان می کشانیم.

4.اگر بتوانیم صادقانه به جای رشک،حسادت و انتقاد،شادمانه خدا را شکر کنیم،

آن وقت می توانیم مطمئن باشیم

که همان برکت وقتی بهتر به سراغ خودمان نیز خواهد آمد.

5.پیوسته به خاطر نعمت هایی که به شما عطا شده است،قدردانی کنید و عشق بورزید،

تا زندگی خود را به بهترین شکل متحول سازید.

زمان نامناسب

چگونه برای دریافت برکات خداوند آماده شوید.

خداوند پر است از شگفتی،خداوند دوست دارد کارها را نه بر اساس زمان بندی ها و

روش های معمول، بلکه زمانی انجام دهد که اصلاً انتظار وقوع آن را نداریم.

زمانی که از همه غیر ممکن تر به نظر می رسد،آماده باشید تا خداوند بلند مرتبه،

خود را نشان داده و شما را شگفت زده کند،پس شما باید ذهنیت زمان درست را داشته باشید.

آن ها که منتظر رحمت خداوند هستند،قدرت خود را باز خواهند یافت،آن ها با بال های

خود مانند عقاب، بالا خواهند رفت.

با امید، منتظر بمانید در حالی که می دانید به شما خواهد رسید.

شور و هیجان خود را باز به دست آورید،امید خود را از دست ندهید،

حالا از هر زمان دیگری،برای ورود به مرحله ی بالاتر نزدیک تر هستید و

برکتی انفجاری را در زندگی خود تجربه کنید،

سوال من این است :

آیا بیدار هستید؟! 

شکرگزاری قوی ترین داروی ضد افسردگی

    بررسی ها ثابت کرده،حس شکر گزاری باعث تولید چشم گیر

هورمون های دوپامین و سروتونین در بدن می شود که هر دو

کلیدِمبارزه با افسردگی هستند.

افراد شکرگزار در بحران ها صبورترند.

ای روزی دهنده بی منت،

یقین داریم دری بسته نخواهد شد

مگر،قبل از آن دری گشوده گردد

پس ما را به سمت درهای گشوده از رحمتت هدایت کن.آمین

جوان،دزد و زن زیبا

در میان یاران پیامبر اکرم(ص)جوانی بود که در میان مردم به

حسن ظاهر،شهرت داشت و کسی احتمال گناه درباره اش نمی داد.

روزها در مسجد و بازار،همراه مسلمانان بود،ولی شب ها به خانه های

مردم دستبرد می زد.

یک بار هنگامی که روز بود،خانه ای را در نظر گرفت و چون تاریکی شب

همه جا را فرا گرفت،از دیوار خانه بالا رفت.از روی دیوار به داخل خانه

نگریست.خانه ای بود پر از اثاث و زنی جوان که تنها در آن خانه به سر

می برد.

شوهرش از دنیا رفته بود و خویشاوندی نداشت.او،به تنهایی در آن خانه

می زیست و بخشی از وقت خود را به نماز شب و عبادت می گذراند.

دزد جوان با مشاهده ی جمال و زیبایی زن،به فکر گناه افتاد،
پیش خود گفت:"امشب...

ادامه نوشته

باغ انگور

از کتاب "حاج آخوند"

حاج شیخ محمودرضا امانی،فرزند مرحوم شیخ علی اصغر،

در روستای مهاجران و روستاهای اطراف،معروف و مشهور به حاج آخوند بود...

حاج آخوند چیزِ دیگری بود!

روحانی ملا،ادیب و نکته دان و عارفی که از غوغای جهان بیرون،

از مدرسه و شهر گریخته بود.شیخی شاد که خانقاهی نداشت .

دستهایش مثل کشاورزان محکم و نیرومند بود .زندگی اش از کشاورزی و

باغ انگورش می گذشت...

ادامه نوشته

زندگی درک همین اکنون است.

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست؛

شاید آن خنده که امروز،دریغش کردیم،

آخرین فرصت خندیدن ماست

هرکجا خندیدیم،

زندگی هم آنجاست

زندگی شوق رسیدن بخداست

خنده کن بی پروا

خنده هایت زیباست...

دستان خدا

کسی که به روی درس های زندگی آغوش گشاید و خود را با پیش داوری

تغدیه نکند، همچون برگی سفید است که خداوند کلماتِ خود را بر آن

می نگارد.آن که همواره با بدبینی و پیش داوری به جهان می نگرد ،

همچون برگی نوشته شده است که کلامی جدید بر آن نوشته نخواهد شد.

خود را نگران آن چه می دانی یا نمی دانی ،نکن.

نه به گذشته بیندیش و نه به آینده،فقط بگذار دستان خدا هر روز،

شگفتی های اکنون را برای تو بیاورد.

هر محالی را خدا ممکن کند

سوره ی مریم را که باز می کنی ,دنیایی سراسر شگفتی میبینی.

از دعای حضرت زکریا برای درخواست فرزند در نهایت پیری و نازایی تا تولد

بدون پدر حضرت عیسی و سخن گفتن در گهواره ی او و ... .

اما نکته جالب اینجاست،

(قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّن)[سوره مریم آیه 21]

(پروردگارت گفت :این کارها نزد من بسیار آسان است)

یعنی خداوند شگفت انگیز ترین کارها را برای ما ،آسانترین کارها برای خود میداند.

و این جمله را چندین بار تکرار می کند تا همواره به تو اطمینان دهد که:

آنچه تو سخت و دشوار و محال می پنداری نزد خداوند ابداً سختی و دشواری ندارد.

 به قدرتش اعتماد کن,بر او توکل کن.

بی شک،او تو را به سر منزل مقصودت خواهد رساند.

طلب خیر چیست؟

طلب خیر چیست؟

طلب بهترین ها،برای هر کسی می تواند باشد.

ولی نه آن چیزهایی که شما در ذهن دارید،بلکه به آنچه که خداوند به آن

آگاه مطلق است و شما با طلب خیر کردنتان آن را از خداوند می خواهید و

خداوند آن را برای کسی که شما می خواهید جاری می کند.

یاد بگیرید برای آدم های بد زندگیتان هم طلب خیر کنید.

چون طلب خیر هم بزرگترین دعاست و هم بزرگترین نفرین...!

دعایش که معلوم ست هر آنچه که از خوبی هاست و خداوند آن را جاری می کند.

ولی نفرینش این حسن را دارد،که شما ناآگاهانه برای کسی بدی یا شر

نمی خواهید.

بلکه خداوند آنچه که خوبی ست برای کسی که دنبال شر است جاری می کند

او خودش صلاح می داند که چطور با دعای شما تلنگری به او بزند که از آن

درس بگیرد!

پس همیشه برای همه طلب خیر کنید.

تنهایی یا تنها بودن

تنها بودن را با تنهایی اشتباه نکنید.

تنهایی به یقین بیمارگونه هست تنها بودن سلامت کامل است.

همگی ما پیوسته دچار همان نوع سوء تفاهمات هستیم.

مایلم بدانید که نخستین و اصلی ترین گام برای یافتن معنا و اهمیت زندگی

این است که وارد تنها بودن خودتان شوید.

این پرستشگاه شماست،جایی است که خداوند در شما منزل دارد و

نمی توانید این پرستشگاه را در هیچ جای دیگر پیدا کنید.

می توانید به کره ی ماه یا مریخ بروید.....

ادامه نوشته

فقط خدا

سخنی با خدا

خدا را صدا بزن

    گاهی خدا را صدا بزن....

بی  آنکه بخواهی از او گله کنی

بی آنکه بگویی چرا؟

    ای کاش....

و بی آنکه نداشتن ها و نبودن ها را به او نسبت بدهی.....

گاهی خدا را به خاطر خدا بودنش صدا بزن....

الهی به مستان میخانه ات

الهـی به مسـتــان میـــخانه ات

 به عقــل آفریـــنـان دیــوانه ات

به مستـان افتـاده در پای خم 

به رنـدان پیـــمـانه پیـمای خم

که خاکـم گـل از آب انگـور کن     ســراپـای مـن آتـــش تـور کن

 الهـی به آنـان که در تـو گمنـد    نـهـان از دل و دیـــده مردمـنـد

 به رنـدان سرمـســت آگـاه دل    که هرگـز نرفـتــنـد جـز راه دل

 به میــــــخـانه وحـدتــم راه ده

دل زنـــــــده و جــان آگــاه ده

الهـی به نـور دل صبـح خیــزان عشـــق

ز شادی به انـده گریـزان عشــق

 به میــــخانه آی و صفـا را ببین       ببیـن خویـش را و خـدا را ببین

 الهـــــی به جــان خـرابـاتـیــان 

کزین تهمت هستی ام وارهان

 

  "رضی آرتیمانی از شاعران دوره صفویه"

امان خدا

اگر به جای گفتن :

دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد،بگوییم:

"فرشته ها در حال نوشتن هستند..."

نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم،"مراقبت خدا" را در نظر دارد!

قصه از جایی تلخ شد که در گوش هم با عصبانیت خواندیم:

بچه را ول کردی به امان خدا!

ماشین را ول کردی به امان خدا!

خانه را ول کردی به امان خدا!

و اینطور شد که "امان خدا"شد :مظهر نا امنی!

ایکاش می دانستیم امن ترین جای عالم،امان خداست.

عشق آسمانی

عشق آسمانی

 

یک شبی مجنون نمازش را شکست

 
با وضو در کوچه ی لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

 

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او

پر ز لیلی شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

بر صلیب عشق، دارم کرده ای

جام لیلی را به دستم داده ای

وندر این بازی، شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی

دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن

من که مجنونم، تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو...  من نیستم

گفت: ای دیوانه، لیلایت منم

 در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلی ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلی در دلت انداختم

صد قمار عشق، یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد

گفتم عاقل می شوی، اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلی برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی، گفتم بلی

 مطمئن بودم به من سرمیزنی

 

در حریم خانه ام در میزنی

حال، این لیلی که خوارت کرده بود

درس عشقش، بیقرارت کرده بود

مرد راهم باش تا شاهت کنم

صد چو لیلی، کشته در راهت کنم.

نزد خدا یا نزد مردم؟

از خدا پرسیدم چرا فاسدها خوشگل ترند؟!

چرا آدمای سیگاری با حال ترن؟!

چرا با اونایی که دیگران را مسخره می کنند بیشتر به آدم خوش میگذره؟!

چرا اونایی که خیانت می کنن،تهمت میزنن،غیبت میکنن،دروغ میگن موفق ترن؟!

چرا همیشه بدا بهترن؟!

پرسید:...پیش من یا پیش مردم؟

دیگه چیزی نگفتم.

گل و پروانه

شخصی از خدا دو چیز خواست:

یک گل و یک پروانه

اما چیزی که به دست آورد،

یک کاکتوس و یک کرم بود!..

غمگین شد؛

با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و

به من توجهی نمی کند؛

چند روز گذشت...

از آن کاکتوس پر ازخار گلی زیبا روییده شد و

آن کرم تبدیل به پروانه ای زیبا شده بود..

 

اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید،

به او اعتماد کنید...

 

خارهای امروز گلهای فردایند.

فقر روحی

مرد فقیری از خدا سوال کرد:
چرا من اینقدر فقیر هستم؟!
خدا پاسخ داد:
چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی! مرد گفت: من چیزی ندارم که ببخشم؟ خدا پاسخ داد: دارایی هایت کم نیست!
یک صورت؛ که میتوانی لبخند برآن داشته باشی! یک دهان؛ که میتوانی از دیگران تمجید کنی و حرف خوب بزنی! یک قلب؛ که میتوانی به روی دیگران بگشایی! چشمانی؛ که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه کنی!

"فقر واقعی فقر روحی است"

دنیای کوتاه

 دو تا بچه بودن توی شکم مادر. اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟                    دومی: آره حتما. یه جایی هست که می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم.

اولی: امکان نداره. ما با جفت تغذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده.

دومی: شاید مادرمونم ببینیم.

اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش؟

دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه.

اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره.

دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی.

 ...مثل دنياي امروز ما و خدايي كه همين نزديكيست...

خدا

تنها روزنه امیدی است
که هیچگاه بسته نمی شود؛

تنها کسی است که 
با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد،

باپای شکسته هم میتوان سراغش رفت،

تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند،
وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید ،

وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود 
و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد نه با تنبیه

... من خدا را برایتان  آرزو دارم ...

یاد خدا

ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ . ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ. ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣن راصدا میزند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭﻢ ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم...."از پاهایی که نمی توانند تورا به سمت ادای نماز ببرند انتظآر نداشته باش تورا به بهشت ببرند"ازاین عبارت زیبا خیلی لذت بردم:بودن کشتی درآب خطرناک نیست..اما بودن آب درکشتی خطر داره..! بودن مؤمن دردنیا خطرناک نیست..اما بودن دنیا درقلب مؤمن خطرداره. !شایسته تامل هست..

3نکته

سه .......

سه چیز را با احتیاط برداریم : قدم ، قلم ، قسم

سه چیز را پاک نگهداریم : جسم ، لباس ، خیالات

سه چیز را بکار بگیریم : عقل ، همت ، صبر

از سه چیز پرهیز کنیم : گناه ، افسوس ، فریاد

سه چیز را آلوده نکنیم : قلب ، زبان ، چشم

اما سه چیز را هیچگاه فراموش نکنیم . . . خدا ، مرگ ، یار با معرفت

دلنوشته

بگذار عشق خاصیت تو باشد

از خدا پرسیدم : خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد ؟
خدا جواب داد :
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر  !
با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو . . .
ایمانت را نگه دار و ترس را به گوشه ای انداز !
شک هایت را باور نکن اما به باور هایت هیچ وقت شک نکن . . .
زندگی شگفت انگیز است ، فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید . . .
مهم این نیست گه قشنگ باشید ، قشنگ این است که مهم باشید ، حتی برای یک نفر . . .
مهم نیست شیر باشی یا آهو ، مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی . . .
کوچک باش و عاشق ، که عشق میداند آئین بزرگ کردنت را . . .
بگذار عشق خاصیت تو باشد ، نه رابطۀ خاص تو با کسی . . .
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطۀ پایان رسیدن . . .
فرقی نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بی کران . . .
زلال که باشی آسمان در توست . . .

خدا...

خدا...






گوشه ای آرام می گریست...

دیشب خدا رو دیدم...
 
 
گوشه ای آرام میگریست...
 
 
من هم کنارش رفتم و گریستم...
 
 
هر دو یک درد داشتیم ...
 
" آدم ها...."
 
عجب از آدمایی، که نشانه‌هایت را می‌بینند و
 
 
 انکارت می‌کند ...
 
و عجب از تو که انکارشان را میبینی و
 
 
 مهربانی میکنی . . .

توکل

اگه توکل به خدا

 

" باورت بشه "

 

خدا برای باورت

 

یک نقطه قرار میده

 

 " یاورت میشه "