فرانتس کافکا نویسنده ی فرانسوی
...کافکا هم می گوید:"برات نامه نوشته و اون نامه پیش منه..."
دخترک ذوق زده از او می پرسد که آیا آن نامه را همراه خودش دارد یا نه،
کافکا می گوید :"نه،توی خونه هست ،فردا همینجا باش تا برات بیارمش."
کافکا سریعاً به خانه باز می گردد و مشغول نوشتن نامه می شود،
چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابی مهم است!
این نامه نویسی از زبان عروسک را به مدت سه هفته هر روز ادامه می دهد و
دخترک در تمام این مدت فکر می کرده،آن نامه ها به راستی نوشته ی عروسکش هستند!
در نهایت کافکا داستان نامه ها را با این بهانه ی عروسک که،
"دارم عروسی می کنم" به پایان می رساند.
این ماجرای نگارش کتاب"کافکا و عروسک مسافر " است.
اینکه مردی مانند فرانتس کافکا،سه هفته از روزهای سخت عمرش را صرف شاد کردن دل کودکی کند و
نامه ها را(به گفته ی همسرش دورا)با دقتی حتی بیشتر از کتاب ها و داستان هایش بنویسد،
واقعاً تأثیرگذار است.او واقعاً باورش شده بود.
اما باور پذیریِ بزرگترین دروغ هم،بستگی به صداقتی دارد که به آن بیان می شود.
"اما چرا عروسکم برای شما نامه نوشته؟!"
این دومین سوال کلیدی بود! و او(کافکا)خود را برای پاسخ دادن به آن آماده کرده بود.
پس بی هیچ تردیدی گفت:"چون من نامه رسان عروسک ها هستم"
(کافکا دارای دکترای حقوق بود اما هرگز به وکالت نپرداخت. روحیات لطیفش این اجازه را نمی داد.
او در اثر سل در جوانی در گذشت.وی از بزرگترین نویسندگان جهان است.)