مهمترین عوامل تخریب کننده ی کبد
کبد از اندام های مهم و حیاتی بدن است که بدون آن ادامه حیات غیرممکن است.
پانکراس یا همان لوزالمعده به همراه کبد، نقش مهمی در هضم و متابولیسم مواد غذایی به عهده دارند. کیسه صفرا نیز اگر چه اندامی مهم است، ولی بدن به خوبی خود را با فقدان آن، تطبیق می دهد. آگاهی از ساختمان و عملکرد این اندام ها برای حفظ سلامت و كارآیی بهتر بدن، بسیار مهم و ارزشمند است.
مهمترین وظایف كبد شامل متابولیسم کربوهیدرات، پروتئین و چربی، ذخیره و فعال کردن ویتامین ها و مواد معدنی، تبدیل آمونیاک به اوره، متابولیسم استروئیدها و بالاخره عمل کردن به عنوان یک صافی برای حفاظت در برابر سیل مواد مضری که به خون سرازیر می شوند، است.
کبد همچنین صفرا تولید می کند. نمک های صفراوی برای هضم و جذب چربی و ویتامین های محلول در چربی استفاده می شوند و محصول نهایی انهدام گلبول های قرمز در کبد ترکیب شده و از طریق صفرا دفع می شود. پزشكان تاكید دارند كه اگر كبد دچار اشكال شود، فرد با مشكلات و اختلالاتی چون افسردگی، نگرانی، اضطراب، خمودگی، بی حالی، درهم كشیدگی چهره، رنگ پریدگی یا تیره شدن پوست صورت، دیدن كابوس و گوشه گیری مواجه می شود.
به گفته متخصصان از جمله مهمترین عواملی كه موجب آسیب دیدن كبد می شوند عبارتند از:
- شب دیر خوابیدن و صبح دیر از خواب بیدار شدن
- ادرار نکردن پس از بیدار شدن از خواب
- پرخوری
- نخوردن صبحانه
- مصرف بی حد دارو
- مصرف مواد نگهدارنده، افزودنی ها، رنگ های خوراکی و شیرین کننده های صنعتی
- مصرف روغن ناسالم برای طبخ غذا
- مصرف غذاهای خام البته به غیر از سبزیجات و یا مصرف سرخ کردنی های بیات و از قبل مانده
بر اساس این گزارش، انواع میوه ها و سبزی های تازه بخصوص کاهو و هویج و خیار، روغن زیتون، انار و شاتوت اثر معجزه آسایی روی بهبود فعالیت کبد دارند. با تغذیه صحیح و مناسب می توان کبد را سالم نگه داشت. برخی از پزشكان معتقدند اهمیت سلامت كبد به حدی است كه می توان گفت سالم بودن آن معادل سلامت جسم و روان انسان است. یکی از شگفتی های کبد، ترشح ماده ضد ویروسی به نام اینترفرون است. این ماده زمانی تولید می شود که کبد در نهایت سلامت باشد. پس باید از این عضو ارزشمند و حیاتی نهایت مراقبت را انجام دهید.
تبریک حلول ماه ربیع الاول
وای بر تلخی فرجام رعیت پسری...
هر نسيمي كه نصيب از گل و باران ببرد
مي تواند خبر از مصر به كنعان ببرد
آه از عشق كه يك مرتبه تصميم گرفت:
يوسف از چاه درآورده به زندان ببرد
"وای بر تلخي فرجام رعيت پسری
كه بخواهد دلي از دختر يك خان ببرد"
ماهرویی دل من برده و ترسم اين است
سرمه بر چشم كشد، زيره به كرمان ببرد
دودلم اينكه بيايد من معمولي را
سر و سامان بدهد يا سر و سامان ببرد
مرد آنگاه كه از درد به خود ميپيچد
ناگزير است لبي تا لب قليان ببرد
شعر كوتاه ولي حرف به اندازه ی كوه
بايد اين قائله را "آه" به پايان ببرد
شب به شب قوچي ازين دهكده كم خواهد شد
ماده گرگي دل اگر از سگ چوپان ببرد