یک صحرا گذشته است.....

ابا صالح ادرکنی



چه كنم تا كه شبي لايق ديدار شوم

بهر ديدار گل فاطمه بيـــــــــدار شوم

همچو آن پير خراباتي و عاشق پيشه

چشم بيمار تــــــو را بينم و بيمار شوم

همه ترس من اين است كه اي محرم راز

بــــــــــروم باز اينجا و گنه كــــار شــــــوم

كاش مي شد به سويم نظري مي كردي

تا كه از خــــــــواب گنه يكسره بيدار شوم

عاشقان بي سر و سامان و گرفتار تواند

كاش از عشق تو من نيز گرفتار شوم

در بيابان گناه و هوس و بي كسي ام

كمكم كن كه دگر راهي گلزار شوم

بازهم انتظار

صلوات

الله

هر جمعه منتظر قدوم مبارکشان هستیم.