سخنی با خدا
+ نوشته شده در ساعت 11:31 توسط حسین دهقان
|
یک گل و یک پروانه
اما چیزی که به دست آورد،
یک کاکتوس و یک کرم بود!..
غمگین شد؛
با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و
به من توجهی نمی کند؛
چند روز گذشت...
از آن کاکتوس پر ازخار گلی زیبا روییده شد و
آن کرم تبدیل به پروانه ای زیبا شده بود..
اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید،
به او اعتماد کنید...
خارهای امروز گلهای فردایند.
اگه میشه فقط گاهی خودت قلب منو هاااا کن...
خدایا سرده این پایین ببین دستامو می لرزه...