توکل
اگه توکل به خدا
" باورت بشه "
خدا برای باورت
یک نقطه قرار میده
" یاورت میشه "
اگه توکل به خدا
" باورت بشه "
خدا برای باورت
یک نقطه قرار میده
" یاورت میشه "
روزی کشاورزی متوجه شد که ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی بود، اما با خاطرهای از گذشته و ارزشی عاطفی همراه بود. بعد از آن که در میان علوفهها، بسیار جستجو کرد و آن را نیافت، از گروهی از کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند، کمک خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند، جایزهای دریافت نماید. کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد، به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپههای علف و یونجه را گشتند، اما باز هم ساعت پیدا نشد. کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامه جستجو ناامید شده بود، پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد. کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، چرا که نه؟ به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد.
کشاورز،کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد. بعد از اندکی، کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار علوفه بیرون آمد. کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر، متحیر گشت که چگونه کامیابی و موفقیت، از آنِ این کودک شده است. پس پرسید، چطور موفق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟
هر روز اجازه دهید که ذهن شما اندکی آرامش یابد و در سکوت کامل قرار گیرد.
پسرک پاسخ داد، «من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم.
ذهن هم این گونه است، وقتی که در آرامش باشد، بهتر از ذهنی که پر از مشغله است فکر میکند. پس، هر روز اجازه دهید که ذهن شما اندکی آرامش یابد و در سکوت کامل قرار گیرد و سپس ببینید که چقدر با هوشیاری به شما کمک خواهد کرد که زندگی خود را آن طور که مایلید، سر و سامان بخشید.
کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ
فيلسوف است
کسی که راست و دروغ برای او يکی است،
چاپلوس است
کسی که پول مي گيرد تا دروغ بگويد،
دلال است
کسی که دروغ می گويد تا پول بگيرد،
گدا است
کسی که پول می گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد،
قاضی است
کسی که پول می گيرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد،
وکيل است
کسی که جز راست چيزی نمی گويد،
بچه است
کسی که به خودش هم دروغ می گويد،
متکبر است
کسی که دروغ خودش را باور می کند،
ابله است
کسی که سخنان دروغش شيرينست،
شاعر است
کسی که علی رغم ميل باطنی خود دروغ می گويد،
همسر است
کسی که اصلا دروغ نمی گويد،
مرده است
کسی که دروغ می گويد و قسم هم می خورد،
بازاری است
کسی که دروغ می گويد و خودش هم نمی فهمد،
پر حرف است
کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند،
سياستمدار است
کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند و به او می خندند،
ديوانه است