عشق از دیدگاه مولانا

ای که می پرسی نشان عشق چیست؟

عشق چیزی جز ظهور مهر نیست.

عشق یعنی مشکلی آسان کنی

دردی از درمانده ای درمان کنی.

در میان این همه غوغا و شرّ

عشق یعنی کاهش رنج بشر.

عشق یعنی گل به جای خار باش

پل به جای این همه دیوار باش.

عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر

واگذاری آب را، بر تشنه تر.

عشق یعنی دشت گل کاری شده

در کویری چشمه ای جاری شده.

عشق یعنی ترش را شیرین کنی

عشق یعنی نیش را نوشین کنی.

هر کجا عشق آید و ساکن شود

هر چه ناممکن بود ،ممکن شود.

فداکاری مادر یک چشم

mom only had one eye. I hated her... she was such an embarrassment.
مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود .

She cooked for students & teachers to support the family.
اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت .

There was this one day during elementary school where my mom came to say hello to me.
یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره .

I was so embarrassed. How could she do this to me?
خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو با من بکنه ؟

I ignored her, threw her a hateful look and ran out.
به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم و فورا از اون جا دور شدم .

The next day at school one of my classmates  !"
روز بعد یکی از همکلاسی ها ...........

ادامه نوشته

جعبه ای برای دنیای عشق

"مردی دختری سه ساله ای داشت روزی مرد به خانه آمد و دید دخترش گرانترین كاغذ زرورق كتابخانه او را برای آرایش یك جعبه كودكانه هدر داده است. مرد دخترش رابه خاطر اینكه زرورق را برای آراستن یك جعبه بی ارزش هدر داده تنبیه كرد و دختر كوچك آن شب با گریه به بستر رفت و خوابید. روز بعد وقتی از خواب بیدار شد دید دخترش بالای سرش نشسته وآن جعبه زرورق شده را به سمت او دراز كرده است.

 مرد تازه متوجه شد كه آن روز روز تولدش است و دخترش زرورق ها را برای هدیه تولدش مصرف كرده است. او با شرمندگی دخترش را بوسید و جعبه را از او گرفت و درب آن را باز كرد.اما با كمال تعجب دید كه جعبه خالی است. مرد دوباره به دخترش پرخاش كرد كه جعبه خالی هدیه نیست و باید چیزی درون آن قرار داده می شد. اما دخترك با تعجب به پدر خیره شد و به او گفت :نزدیك به هزار تا بوسه در داخل جعبه قرار داده است تا پدر هر وقت دلتنگ شود با باز كردن جعبه یكی از این بوسه ها را مصرف كند..
 می گویند پدر آن جعبه را همیشه همراه خود داشت
و هر روز كه دلش می گرفت
درب آن جعبه را باز می كرد و به طور عجیبی آرام می شد. "
و
"هدیه كار خو د را كرده بو د."
 

عشق یعنی

عشق یعنی شب نیایش با خدا
تا طلوع صبح دلتنگی دعا

عشق یعنی آه دیگر پشت آه

سوز دل را پرکشاندن تا به ماه

عشق یعنی گریه های بی صدا
چشم خیس دختری دور از نگاه

عشق یعنی لحظه های انتظار
دل به فردا بستن و روز بهار

عشق یعنی بارش از دیده چو ابر
              بهر دیدار دوباره باز صبر

عشق یعنی بهترین حس نیاز
 
سوی تنها خالق هستی نماز

عشق یعنی این منه دیوانه وار
 کرده ام خود را فدای عشق یار

شاعر:صادق چابک وبلاگ غروب عشق