داستان سلیمان و مورچه ی عاشق

ســــلیمان و مورچه عاشق

    روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: .......
ادامه نوشته

خوب باش و خوبی کن

وقتی پرنده ای زنده است ، مورچه ها را می خورد و وقتی می میرد ، مورچه ها او را می خورند !!

شرایط هر لحظه می تواند تغییر کند .

به همین سبب در زندگی ، هیچکس را تحقیر نکن . شاید امروز قدرتمند باشی ؛ اما به خاطر بسپار زمان از تو قدرتمندتر است .

یک درخت میلیون ها چوب کبریت می سازد ؛ اما وقتی زمانش برسد ، فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیون ها درخت کافی است .
پس خوب باش و خوبی کن ......