بخندید و بخندانید

خنده باید زد به ریش روزگار

ورنه دیر یا زود،پیرت می کند

سنگ اگر باشی خمیرت می کند

شیر اگر باشی پنیرت می کند

باغ اگر باشی کویرت می کند

شاه اگر باشی حقیرت می کن

ثروت، ار داری فقیرت می کند

گاز را بگرفته زیرت می کند

عاقبت از عمر سیرت می کند

گر زدی قهقه به ریش روزگار

ریش را چرخانده شیرت می کند

دل به تو داده دلیرت می کند

خویشتن، فرش مسیرت می کند

عشق را نور ضمیرت می کند

خاک اگر باشی حریرت می کند

کورش، ار باشی کبیرت می کند

رستم، ار باشی امیرت می کند

آشپز باشی وزیرت می کند

 پس بخندید و بخندانید هم

خنده،«دنیا»را،اسیرت می کند

 لبتان پر خنده،دلتان همیشه شاد و خرم باد..... 

                                                        «سیمین بهبهانی»

روزگارم بد نیست

 

اهل کاشانم روزگارم بد نیست ...

اهل كاشانم.

روزگارم بد نیست.

تكه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی .

مادری دارم ، بهتر از برگ درخت .

دوستانی ، بهتر از آب روان .

 

 

و خدایی كه در این نزدیكی است :

لای این شب بوها ، پای آن كاج بلند.

روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه .

 

 

من مسلمانم .

قبله ام یك گل سرخ .

جانمازم چشمه ، مهرم نور .......

ادامه نوشته

چرا من؟

روزگار