افزایش قدرت فردی

برایان تریسی

چند نکته در مورد افزایش قدرت های فردی:

1-هنگامی که استراحت کرده اید،می توانید دو،سه و حتی پنج برابر بازده زمانی که خسته هستید کارهایتان را سروسامان دهید.

2-برای شما ساعات بخصوصی از شبانه روز بهترین زمان انجام کار است.

3-یکی از دلایل اصلی تنبلی و سستی،خستگی و یا شروع کردن کار در هنگام خستگی است.

4-هر وقت احساس خستگی زیاد می کنید و کار زیادی هست که باید انجام دهید و وقت کمی دارید،کار را متوقف کنید و به خودتان بگویید:«من نمی توانم بیش از حد توانم کار کنم.»

5-برای برخورداری و حفظ انرژی بالا علاوه بر داشتن خواب و استراحت کافی، باید مراقب خوراک خود نیز باشید.

6-هر هفته یک روز کامل کار نکنید.در طی این روز چیزی نخوانید،به فکر جبران کارهای عقب افتاده نباشید و به فعالیتی بپردازید که می تواند ذهنتان را مجددا شارژ کند.

7-با داشتن یک خوراک سبک و سالم،ورزش مرتب و استراحت کافی، بیشتر و بهتر و آسان تر از قبل کار می کنید و از کار خود لذت بیشتری خواهید داشت.

فهم

ریشه انسانها ، فهم آنهاست

یک سنگ به اندازه ای بالا می رود ، 
که نیرویی پشت آن باشد.

با تمام شدنِ نیرو ،
سقوط و افتادن سنگ طبیعی است

ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن ؛
که چطور از زیر خاک ها 
و سنگ ها سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و سیمان ها را 
می شکند و سربلند می شود .

هر فردی به اندازه این گیاه کوچک
ریشه داشته باشد 
از زیر خاک و سنگ 
از زیر عادت و غریزه
و از زیر حرف ها و هوس ها
سر بیرون می آورد و با قلبی از عشق افتخار می آفریند .

...ریشه ما ، همان " فهم " ما است...

به کار معنا بدهید

یک مدیر خوب باید حتی پیش پا افتاده ترین و ساده ترین کارها را با معنا و مفهوم کند و ملال آور ترین فعالیت را به رسالتی الهام بخش تبدیل کند، به طوری که آن فعالیت سبب جذب و نشاط کارکنان شود. 
اگر هدف و معنای کار را به کارکنان گوشزد کنیم، کارآیی و بهره وری آنها تقویت و افزایش پیدا می کند.
هدف را باید طوری تعریف کنید که سبب برانگیختن افراد و هنرنمایی آنها شود. برانگیختگی یکی از نیازهای اساسی انسان است. کارکنان به وسیله این برانگیختگی احساس ارزشمندی می کنند.
بسیاری از کارکنان از محیط کار راضی نیستند و تنها محیط کار آنها را سرگرم می کند، اما دل و جان آنها را درگیر کار نمی کند. "رضایت شغلی" و "معنا داربودن محیط کار" با هم خیلی تفاوت دارند.
افراد می خواهند محیط کار به اجتماع کوچکی تبدیل شود که دارای جو گفت و شنود باشد و بین آنها پیوند برقرار کند. افراد فضایی را می خواهند تا در آن هنرهای خود را به نمایش بگذارند. دستمزدهای بالا به تنهایی محیط کار را دلچسب و هدفمند نمی کند.
همه ی گروه های برگزیده علاوه برداشتن رسالت و هدف، مدیرانی دارند که خود را وقف آزاد سازی و رها کردن توانایی های همکاران خود می کنند.
یکی از هنرهای مدیران گروه های برگزیده، آگاهی به این نکته است که کارها بزرگ و جهادگونه شوند.
بهترین کارکنان کسانی اند که روحیه داوطلبی دارند. داوطلبان قرارداد نمی خواهند، عهد و پیمان می خواهند. این گونه روابط مشوق آزادی و پاسخگوی نیاز های اصیل است و به کار معنا و گرما می بخشد.

حکایت قاطر پیر

باران بشدت مي باريد و مرد در حاليكه ماشين خود را در جاده پيش مي راند ناگهان تعادل اتومبيل بهم خورد و از نرده هاي كنار جاده به سمت خارج منحرف شد. از حسن امر، ماشين صدمه اي نديد اما لاستيك هاي آن داخل گل و لاي گير كرد و راننده هر چه سعي نمود نتوانست آن را از گل بيرون بكشد. به ناچار زير باران از ماشين پياده شد و به سمت مزرعه مجاور دويد و در زد. كشاورز پير كه داشت كنار اجاق استراحت مي كرد به آرامي آمد و در را باز كرد.

راننده ماجرا رو شرح داد و از او درخواست كمك كرد. پيرمرد گفت كه ممكن است از دستش كاري بر نياد اما اضافه كرد كه: «بذار ببينم فردريك چيكار ميتونه برات بكنه.»

با هم به سمت طويله رفتند و كشاورز افسار يك قاطر پير رو گرفت و با زور آن را بيرون كشيد. تا راننده شكل و قيافه قاطر رو ديد باورش نشد كه اين حيوان پير و نحيف بتواند كمكش كند، اما چه مي شد كرد، در آن شرايط سخت به امتحانش مي ارزيد.

با هم به كنار جاده رسيدند و كشاورز طناب را به اتومبيل بست و يك سر ديگر آن را محكم دور شانه هاي فردريك يا همان قاطر بست و سپس با زدن ضربه رو پشت قاطر داد زد: «يالا، پل، فردريك، هري، تام، فردريك، تام، هري، پل... يالا سعيتون رو بكنين... آهان فقط يك كم ديگه، يه كم ديگه... خوبه تونستين.»

راننده با ناباوري ديد كه قاطر پير موفق شد اتوميبل را از گل بيرون بكشد. با خوشحالي و تعجب از كشاورز تشكر كرد و هنگام خداحافظي از او پرسيد: «هنوز هم نميتونم باور كنم كه اين حيوون پير تونسته باشه، حتما هر چي هست زير سر اون اسامي ديگه است، نكنه يه جادوئي در كاره.»

كشاورز پاسخ داد: «ببين عزيزم، جادوئي در كار نيست. اون كار رو كردم كه اين حيوون باور كنه عضو يه گروهه و داره يك كار تيمي ميكنه، آخه ميدوني قاطر من كوره!»

اثرات منفی روانی به تعویق انداختن کارها

  اینکه انجام دادن کار یا تکلیف مدرسه رو عقب بندازین و به جاش بازی کامپیوتری مورد علاقه‌تون رو بازی کنین یا به گلدون‌ها آب بدین ممکنه فقط یه جور عدم توانایی در  مدیریت زمان به نظر بیاد. ولی طبق گزارشی که توی وال استریت جورنال منتشر شده، محقق‌ها می‌گن به تعویق انداختن کار‌ها اگه به‌ صورت عادت باشه، بیشتر یه‌جور استراتژی احساسی برای کنترل کردن استرسه، و می‌تونه مشکلات زیادی رو در روابط شخصی ، شغلی ، مسائل مالی و سلامت فردی شخص به وجود بیاره .

   چند ماه پیش محقق‌های دانشگاه استکهلم نتایج یه‌سری آزمایش رو منتشر کردند که اولین آزمایش کنترل شده برای درمان عادت به تعویق انداختن کارها بود. این آزمایش نشون ‌داد که استفاده از یک روش درمانی آنلاین ، می‌تونه عادت به تعویق انداختن کارها رو بسیار کاهش بده .

    دانشمندان می‌گویند به تعویق انداختن یعنی به تاخیر انداختن داوطلبانه انجام یک کار علی‌رغم اطلاع از عواقب منفی آن در آینده. یعنی انتخاب یه لذت زودگذر به جای انتخاب لذت وخوشی در درازمدت.

    روانشناس‌ها فهمیدند افرادی که عادت دارن کارها رو به تعویق بندازن معمولا درباره علت و معنای این کارشون تصورات غلطی دارن.  اکثر اونها فکر می‌کنن دلیل اینکه کار رو شروع نمی‌کنن اینه که می‌خوان بی‌نقص انجامش بدن. ولی تحقیقات نشون می‌دن که این عادت ارتباط چندانی با کمال‌گرایی نداره و بیشتر به تکانشگری برمی‌گرده. پروفسور پیرس استیل استاد رفتارشناسی سازمانی در دانشگاه کلگری توضیح می‌ده که تکانشگری یعنی تمایل به انجام عمل به صورت ناگهانی و انگیزشی.

ادامه نوشته

انسانهای هدفمند

شرافت