اصول مدیریت

اصول مديريت ژاپني

1) هدف                                     
2) تغيير ذهنيات مديران
3) مواد ارزان قيمت
4) ترغيب كاركنان به توليد
5) رهبري در سازمان‌ها نه رياست
6) از بين رفتن ترس
7)ربط واحدها با همديگر نه انجام امور توسط هر بخش در يك مسير مجزا
8) شعار بي‌محتوا ندادن
9)عدم توجه به آمار، ارقام و كميت
10) احساس غرور و لذت از كار
11) خود اصلاحي
12) كمك گرفتن از همه همكاران
13)بازرسي كلي، دور و هميشگي
14)همكاري خواستن از افراد در گرفتن تصميم

تعریف بازار یابی

💠بازاریابی یا مارکتینگ واقعاً به چه معناست؟

     بسیاری اشتباهاً واژه بازاریابی (Marketing) را فروش و تبلیغات پیشبردی معنی می‌کنند. جای تعجب نیست که هرروزه با آگهی‌های تبلیغاتی تلویزیونی، روزنامه، تبلیغات تلفنی و مراجعه فروشندگان مورد هجوم قرار می‌گیریم. همواره کسی درصدد فروش چیزی به ماست و به نظر می‌رسد ما را از مرگ، مالیات و فروشندگی گریزی نیست!

     چنین است که وقتی دانشجویان درمی‌یابند فروش فقط جزء کوچکی از مجموعه عظیم بازاریابی است، بسیار حیرت‌زده می‌شوند. فروش فقط یکی از چندین وظایف بازاریابی به شمار می‌رود.

     تأکید می‌کنیم! فروش فقط قسمت کوچکی از فرآیند بازاریابی ما را شامل خواهد شد، در فرایند بازاریابی اصولی، فروش از درجه اهمیت پایینی نیز برخوردار می‌باشد و کافی است حداقل انتظارات تیم بازاریابی را برآورده نماید، به عبارتی فرآیند را از مسیر مشخص‌شده منحرف نکند. البته نمی‌توان تأثیر فروشندگان و بازاریابان کارآزموده را نادیده گرفت ولی وقتی از دید کلان به موضوع می‌نگریم این درصد ناچیز جلوه خواهد نمود. اگر و فقط اگر بازاریاب در تشخیص نیازهای مشتری، تولید کالای مطلوب، قیمت‌گذاری، توزیع و تبلیغات پیشبردی توفیق حاصل نماید، آن زمان محصول به‌راحتی به فروش خواهد رسید.

    هنگامی‌که شرکت فورد، خودرو تاروس خود را معرفی کرد با سیلی از تقاضا روبرو شد. این شرکت...

ادامه نوشته

زبان بدن

 مچ گیری با زبان بدن غیرکلامی

آیا می‌دانستید حتی زمانی كه یك شخص با شما صحبت نمی‌كند، نشانه‌هایی درصورت، بدن، پاها و دست‌های او وجود دارد كه می‌تواند بدون آن‌كه خود او متوجه شود به شما در خواندن فكر او كمك كند. در حقیقت همه انسان‌ها به‌طور ناخودآگاه حركاتی از بدن خود نشان می‌دهند كه از آن به‌عنوان زبان بدن یاد می‌شود. آشنایی با این حركات و نشانه‌ها می‌تواند به شما كمك كند، در ملاقات با دیگران بهتر بتوانید به آنچه در ذهن آن‌ها می‌گذرد پی ببرید و به این ترتیب تصمیمات منطقی‌تری بگیرید. برای مثال در بسیاری از موارد، زمانی كه یك فرد...............

عوامل بازدارنده موفقیت

 🌺 عواملی که جلوی موفقیت شما را می گیرند:

دو سال پیش از شروع جنگ جهانی دوم، روزنامه نگاری به نام ناپلئون هیل پس از بررسی زندگی ۵۰۰ میلیونر خود ساخته (آن زمان میلیونر بودن تقریبا مشابه میلیاردر بودن امروز بود)، کتابی را منتشر کرد با عنوان <<بیاندیش و ثروتمند شو>> و در آن به مواردی اشاره کرد که می توانند باعث ثروتمند شدن یک فرد شوند و یا جلوی موفقیت او را بگیرند. تاکنون بیش از ۱۰ میلیون نسخه از این کتاب فروخته شده و برخی از توصیه های آن نیز هنوز کاربرد دارند. وبسایت بیزنس اینسایدر بر اساس این کتاب، مواردی را برشمرده که باعث عدم موفقیت افراد می شوند:

۱ـ بی هدفی

هیچ امیدی به موفقیت فردی نیست که هدف مشخص و واضحی ندارد که برای رسیدن به آن تلاش کند. داشتن چشم اندازی از آنچه قصد دارید بدست آورید شرط لازم موفقیت است.

۲ـ فقدان جاه طلبی

اگر خوزه مورینیو فرد جاه طلبی نبود، هرگز از یک مترجم به یکی از بهترین سرمربی های فوتبال جهان تبدیل نمی شد. جاه طلب نبودن باعث خواهد شد که شما خیلی زودتر از آنچه باید قانع شوید و احتمالا پس از آن دوران افول شما آغاز خواهد شد.

۳ـ کمبود دانش

برخورداری از دانش مربوط به زمینه ای که در آن مشغول فعالیت هستید راه شما برای موفقیت را به مراتب هموارتر می کند. دانش لزوما از طریق تحصیلات دانشگاهی بدست نمی آید اما اگر عادت ندارید که در زمینه کاری خود مطالعه و تحقیق کنید، به سختی پیشرفت خواهید کرد.

۴ـ بی نظمی

عدم برنامه ریزی و مقید نبودن به نظم و انضباط خیلی زود شما را از مسیر موفقیت منحرف می کند حتی اگر از استعداد کافی هم برخوردار باشید. در واقع پیش از آنکه بخواهید شرایط را کنترل کنید، باید توانایی کنترل خودتان را داشته باشید.

۵ـ بدن ناسالم

ناپلئون هیل در کتابش می نویسد فردی که...

ادامه نوشته

روانشناسی مدرن

ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯿﻢ :

⛔ﻧﮕﻮ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺰﺍﺣﻤﺘﺎﻥ ﺷﺪﻡ !
       ﺑﮕﻮ : ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﺪ ﻣﺘﺸﮑﺮﻡ !

⛔ﻧﮕﻮ : ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ !
     ﺑﮕﻮ : ﺩﺭ ﻓﺮﺻﺘﻰ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ !

🚫ﻧﮕﻮ : ﺧﺪﺍ ﺑﺪ ﻧﺪﻩ !
     ﺑﮕﻮ : ﺧﺪﺍ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺪﻩ !

⛔ﻧﮕﻮ : ﻗﺎﺑﻞ ﻧﺪﺍﺭﻩ !
     ﺑﮕﻮ : ﻫﺪﯾﻪ ﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ !

⛔ﻧﮕﻮ : ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻡ !
     ﺑﮕﻮ : ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﺮﺩﻡ !

⛔ﻧﮕﻮ : ﺯﺷﺘﻪ !
     ﺑﮕﻮ : ﻗﺸﻨﮓ ﻧﯿﺴﺖ !

⛔ﻧﮕﻮ : ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ !
     ﺑﮕﻮ : ﺧﻮﺑﻢ !

⛔ﻧﮕﻮ : ﭼﺮﺍ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﻴﻜﻨﻰ؟ !
     ﺑﮕﻮ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﻣﯽﺑﺮﯼ؟

⛔ﻧﮕﻮ : ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ !
     ﺑﮕﻮ : ﺷﺎﺩ ﻭ ﭘﺮ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﺎﺷﯽ !

⛔ﻧﮕﻮ : ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ !
     ﺑﮕﻮ : ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ !

🚫ﻧﮕﻮ : ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ !
     ﺑﮕﻮ : ﺁﺳﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ !

⛔ﻧﮕﻮ : ﺟﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﻟﺒﻢ ﺭﺳﯿﺪ !
     ﺑﮕﻮ : ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﻮﺩ !

⛔ﻧﮕﻮ : ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ !
    ﺑﮕﻮ : ﺧﻮﺩﻡ ﺣﻠﺶ ﻣﯽﮐﻨﻢ !

«ﺧﻮﺏ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﻗﻠﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺴﺨﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ»❤

دکتر احمد حلت ‌

نوشتن اهداف

چرا نوشتن اهداف اینقدر اهمیت دارد؟

     نوشتن آرزوها و اهداف اولین قدم مهم به سمت دست پیدا کردن به آنهاست. اول به این دلیل که نوشتن آنها محبورتان می کند اهدافتان را تصویرسازی (تجسم) کنید. و دوم به این دلیل که عمل نوشتن آنها، تعهدی نسبت به آنها در شما ایجاد میکند. فقط 5 % از جمعیت جهان واقعاً برای نوشتن اهداف و آرزوهایشان وقت می گذارند. شاید به همین خاطر است که افراد کمی هستند که واقعاً در زندگیشان موفق باشند و همان زندگی را داشته باشند، که آرزوی داشتنش را دارند.

    نوشتن اهداف، خط سیر شما را به سمت موفقیت ایجاد می کند. با اینکه فقط عمل نوشتن اهداف می تواند پروسه را به حرکت بیندازد، اما این هم اهمیت دارد که هر از گاهی اهدافتان را مرور کنید. یادتان باشد، هرچه تمرکز بیشتری روی اهدافتان داشته باشید، احتمال بیشتری هست که به آنها دست پیدا کنید.

در زیر به چهار قانون نوشتن اهداف اشاره می کنیم:

1- نوشتن اهداف به شکل مثبت

برای آنچه که می خواهید کار کنید نه آنچه که می خواهید از آن بگذرید. بخشی از علت اینکه چرا اهدافمان را می نویسیم این است که دستورالعمل هایی برای ذهن ناخودآگاهمان تنظیم کنیم. ذهن ناخودآگاه شما ابزاری بسیار کارامد است، نمی تواند خوب را از بد تشخیص دهد و قضاوت هم نمی کند. تنها عملکرد آن انجام دستورالعمل هایش است. هرچه دستورالعمل های شما مثبت تر باشد، نتیجه مثبت تری هم به دست می آورید.

همچنین مثبت فکر کردن در زندگی روزمره به شما در رشدتان بعنوان یک انسان کمک می کند. پس آنرا فقط محدود به تعیین هدف نکنید.

2- نوشتن اهداف با جزئیات کامل

     به جای اینکه فقط بنویسید "خانه نو"، بنویسید...

ادامه نوشته

اصول و اخلاق در کار

خواب حرفه ای

    می گویند وقتی انسان در حال غرق شدن است بخواب می رود، یعنی حس می کند که در حال شناست، اما خواب است و دارد غرق می شود!

   همین مورد را در هنگام رانندگی هم صادق است، می گویند آنهایی که در حال رانندگی خواب هستند فکر می کنند بیدارند و دارند با دقت رانندگی می کنند، اما خواب هستند و خواب بیداری می بینند!

    از وقتی این مطالب را شنیده ام بیشتر دقت می کنم و به محض اینکه کمی خواب به سراغم می آید ماشین را پارک می کنم و اصلا ریسک نمی کنم.

الان که دقت می کنم می بینم این حس در برخی موارد دیگر هم صادق است که موضوع این یادداشت است:

    یکی از آفت هایی که هر حرفه را تهدید می کند خواب حرفه ای است، خواب حرفه ای عبارت است از...

ادامه نوشته

حس خوب

هر وقت، 
خواستی «پارچه‌ای» بخری؛

آنرا در دست «مچاله كن» و بعد رهايش كن،
اگر «چروك» برنداشت، «جنس خوبی» دارد.

 «آدم‌ها»، نیز «همينطورند!!!»،

«آدم‌هايی» كه بر اثر «فشارها»، 
و «مشكلات»، «اخلاق، و رفتارشان»
عوض می‌شود، و «چروك» بر میدارند،!!

اينها «جنس خوبی» ندارند، 
و برای «رفاقت»، «معاشرت»، «مشارکت»، «ازدواج» و «اعطای مسئولیت به ایشان»،
به هیچوجه «گزینهٔ مناسبی» نخواهند بود.!!

حواستون به دوستایی که انتخاب میکنید باشه
دوست زیاده ولی دوست خوب تو سختیهاست که خودش را نشون میده.

نیروی هدف

قدرت فوق العاده هدف

    اگر تخته ای را روی زمین بگذاریم و از شما بخواهیم در ازای 20 هزار تومان روی آن راه بروید ، حتما این کار را انجام  خواهید داد، چون کار بسیار آسانی است. اما اگر همان تخته را به عنوان پلی میان دو ساختمان صد طبقه قرار دهیم  و بخواهیم که همان کار را در ازای 20 هزار تومان انجام دهید ، آیا این کار را انجام می دهید؟ واضح است که چنین کاری نمی کنید. زیرا دریافت آن 20 هزار تومان دیگر مطلوب یا حتی ممکن به نظر نمی آید.

   حالا اگر فرزندتان در ساختمان رو به رو  در آتش گرفتار شده باشد ، آیا برای نجات او از روی تخته عبور می کنید؟ بدون تردید این کار را انجام خواهید داد، چه 20 هزار تومان را بگیرید و چه نگیرید. چرا بار نخست گفتید به هیچ وجه از آن تخته میان دو آسمان خراش نمی گذرید و بار دوم اصلا تردید نکردید؟ خطر در هر دو شرایط یکسان است . پس چه چیزی در این میان تغییر کرده است؟ هدفتان تغییر کرده است. همانطور که می بینید وقتی دلیلی به اندازه کافی بزرگ داشته باشیم ، راه هر کاری را پیداخواهیم کرد.

                       
   پس این که خواستار موفقیت باشید کافی نیست . باید لایه های عمیق تر آن را بشکافید تا انگیزه اصلی خود را پیدا کرده و قدرت فوق العاده تان را فعال کنید .

.....یعنی همان نیروی هدف را....

اثرات منفی روانی به تعویق انداختن کارها

  اینکه انجام دادن کار یا تکلیف مدرسه رو عقب بندازین و به جاش بازی کامپیوتری مورد علاقه‌تون رو بازی کنین یا به گلدون‌ها آب بدین ممکنه فقط یه جور عدم توانایی در  مدیریت زمان به نظر بیاد. ولی طبق گزارشی که توی وال استریت جورنال منتشر شده، محقق‌ها می‌گن به تعویق انداختن کار‌ها اگه به‌ صورت عادت باشه، بیشتر یه‌جور استراتژی احساسی برای کنترل کردن استرسه، و می‌تونه مشکلات زیادی رو در روابط شخصی ، شغلی ، مسائل مالی و سلامت فردی شخص به وجود بیاره .

   چند ماه پیش محقق‌های دانشگاه استکهلم نتایج یه‌سری آزمایش رو منتشر کردند که اولین آزمایش کنترل شده برای درمان عادت به تعویق انداختن کارها بود. این آزمایش نشون ‌داد که استفاده از یک روش درمانی آنلاین ، می‌تونه عادت به تعویق انداختن کارها رو بسیار کاهش بده .

    دانشمندان می‌گویند به تعویق انداختن یعنی به تاخیر انداختن داوطلبانه انجام یک کار علی‌رغم اطلاع از عواقب منفی آن در آینده. یعنی انتخاب یه لذت زودگذر به جای انتخاب لذت وخوشی در درازمدت.

    روانشناس‌ها فهمیدند افرادی که عادت دارن کارها رو به تعویق بندازن معمولا درباره علت و معنای این کارشون تصورات غلطی دارن.  اکثر اونها فکر می‌کنن دلیل اینکه کار رو شروع نمی‌کنن اینه که می‌خوان بی‌نقص انجامش بدن. ولی تحقیقات نشون می‌دن که این عادت ارتباط چندانی با کمال‌گرایی نداره و بیشتر به تکانشگری برمی‌گرده. پروفسور پیرس استیل استاد رفتارشناسی سازمانی در دانشگاه کلگری توضیح می‌ده که تکانشگری یعنی تمایل به انجام عمل به صورت ناگهانی و انگیزشی.

ادامه نوشته

حکایت دنیا

  قطره عسل   

     قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود. پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید... باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد... مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد... اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت... در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد...

 �بنجامین فراکلین می گوید دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!

پس آنکه به نوشیدن از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود. این هست حکایت دنیا!�

زبان بدن«کشیدن یا صاف کردن یقه ی پیراهن»

    دزموند موریس اظهار نمود که در تحقیق در زمینه حرکات مورد استفاده افرادی که دروغ می گویند، نشان داده که دروغ گویی باعث ایجاد حس خارش در بافت های ظریف صورت و گردن می شود که برای ارضا آن نیاز به خارش یا مالش احساس می گردد.

    به نظر می رسد که این یک توضیح مناسب برای استفاده بعضی از مردم از حرکت «کشیدن یقه پیراهن» هنگامی که دروغ می گویند و حدس می زنند که این دروغ آشکار شده، می باشد. این مورد تقریباً شباهت دارد به هنگامی که آدم متقلب احساس می کند شما به دروغ گویی او شک کرده اید و دروغ موجب تشکیل قطره ای عرق روی گردن می شود. این حرکت همچنین هنگامی که فردی احساس عصبانیت یا ناراحتی می کند در تلاش خود برای ورود و گردش هوای خنک به اطراف گردن نیاز دارد که یقیه پیراهن خود را بکشد، استفاده می شود.
   زمانی که به کارگیری این حرکت را توسط شخصی مشاهده می کنید، پرسیدن سوالی مانند، «خواهش می کنم تکرار کنید» یا «آیا می توانید واضح تر بگویید؟» می تواند باعث لو رفتن دروغگویی احتمالی شود.

قضاوت زیبای امیرالمومنین

در زمان خلافت عمر، جوانى به نزد او آمد و از مادرش شكايت كرد. و ناله سر مى داد كه : خدايا! بين من و مادرم حكم كن .


عمر از او پرسيد: مگر مادرت چه كرده است ؟ چرا درباره او شكايت مى كنى ؟


جوان پاسخ داد: مادرم نه ماه مرا در شكم خود پرورده و دو سال تمام نيز شير داده . اكنون كه بزرگ شده ام و خوب و بد را تشخيص مى دهم ، مرا طرد كرده و مى گويد: تو فرزند من نيستى ! حال آنكه او مادر من و من فرزند او هستم .


عمر دستور داد زن را بياورند. زن كه فهميد علت اظهارش چيست ، به همراه چهار برادرش و نيز چهل شاهد در محكمه حاضر شد.
عمر از جوان خواست تا ادعايش را مطرح نمايد.


جوان گفته هاى خود را تكرار كرد و قسم ياد كرد كه اين زن مادر من است . عمر به زن گفت : شما در جواب چه مى گوييد؟
زن پاسخ داد: خدا را شاهد مى گيرم و به پيغمبر سوگند ياد مى كنم كه اين پسر را نمى شناسم . او با چنين ادعاى مى خواهد مرا در بين قبيله و خويشاوندانم بى آبرو سازد. من زنى از خاندان قريشم و تا بحال شوهر نكرده ام و هنوز باكره ام .


در چنين حالتى چگونه ممكن است او فرزند من باشد؟
عمر پرسيد:...

ادامه نوشته

او خواهد اومد...

جملات زیبا

 

وقتی تقدیر به دستمان یک لیموترش می دهد از آن شربت شیرین درست کنیم.

مشکلات زندگی مثل یه لیمو ترشه که میشه به اون ترش نگاه کرد و هیچ تلاشی برای حل اون ها نکرد و بگذاریم زندگی ما رو ترش کنند........و از طرفی میشه با امید به خدا و تلاش بیشتر این لیموی ترش و مشکلات رو به شربت شیرینی تبدیل کرد که شیرینی آن مزه ترش اولیه و سختی های کوچک زندگی رو به طور کامل از یاد ما ببرند.....

"امیدواریم زندگی همیشه به کام شما شیرین باشه"

دلنوشته

کننده ی کار

روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد ...یک پدر روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای!
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!
یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند!!!
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند!
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است!
یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد...!

آنکه می تواند، انجام می دهد و آنکه نمی تواند، انتقاد می کند.

بیایید افکارمان را آزاد کنیم

  زندگی این روزهای همه ما به گونه ای شده است که مدام در حال دویدن هستیم و می خواهیم از قافله زندگی عقب نمانیم. اینقدر فعالیت و مشغله داریم که از زندگی هیچ نمی فهمیم و کارمان شده انجام وظایفی که خود و حرفه‌مان برایمان تعیین کرده اند. اما خودمان هم بی تقصیر نیستیم. هیچ کاری را آن طور که باید انجام نمی دهیم و توجه لازم به مسایل مختلف را نداریم. باید «فکر کردن» را تمرین کرد. این تمرین در همه زمینه ها لازم و مفید است. شما باید حتی به خوردن خود هم فکر کنید تا با آرامش و سرعت کمتری غذا را بجوید و هضم کنید.

1. اندیشیدن را تمرین کنید
در کلان شهرها، ترافیک بسیار زیاد است و روزانه ساعت های زیادی از عمر خود را پشت چراغ قرمز های طولانی و اعصاب خوردکن سپری می کنیم و هیچ جز عصبانیت و کلافگی هم برای ما ندارد. اما این مشکل ناراحت کننده را می توان برطرف کرد. روی جعبه فرمان یک نوشته بنویسید «به رانندگی فکر کن». در طول مسیر، با موبایل خود صحبت نکنید و در طول رانندگی به مسایل جانبی هیچ توجهی نداشته باشید و به چیزهایی فکر کنید که در حالت عادی توجهی به آنها ندارید. به طور مثال، آیا بدن شما در این صندلی راحت است؟ آیا صندلی نرم یا سفت است؟ چطور دست خود را روی فرمان می گیرید؟ به صدای موتور ماشین توجه کنید. با این کارها در واقع ذهن خود را به مسایلی معطوف می کنید که می تواند اضطراب ترافیک را از بین ببرد.

2. با فکر غذا بخورید
به جای اینکه هنگام تماشای فیلم یا مطالعه کتاب یا مجله، یا پاسخ دادن به ایمیل یا ... غذا می خورید، سعی کنید...

ادامه نوشته

دلنوشته

نگاه مثبت

نقل قولی از یکی از اساتید دانشگاه:

چندين سال قبل براي تحصيل در دانشگاه سانتا کلارا کاليفرنيا، وارد ايالات متحده شده بودم،
سه چهار ماه از شروع سال تحصيلي گذشته بود كه يك كار گروهي براي دانشجويان تعيين شد كه در گروه هاي پنج شش نفري با برنامه زماني مشخصي بايد انجام ميشد.
دقيقا يادمه از دختر آمريكايي كه درست توي نيمكت بغليم مي نشست و اسمش كاترينا بود پرسيدم كه براي اين كار گروهي تصميمش چيه؟
گفت اول بايد برنامه زماني رو ببينه، ظاهرا برنامه دست يكي از دانشجوها به اسم فيليپ بود.
پرسيدم فيليپ رو ميشناسي؟
كاترينا گفت آره، همون پسري كه موهاي بلوند قشنگي داره و رديف جلو ميشينه!
گفتم نميدونم كيو ميگي!
گفت همون پسر خوش تيپ كه معمولا پيراهن و شلوار روشن شيكي تنش ميكنه!
گفتم نميدونم منظورت كيه؟
گفت همون پسري كه كيف وكفشش هميشه ست هست باهم!
بازم نفهميدم منظورش كي بود!
اونجا بود كه كاترينا تون صداشو يكم پايين آورد و گفت فيليپ ديگه، همون پسر مهربوني كه روي ويلچير ميشينه
اين بار دقيقا فهميدم كيو ميگه ولي به طرز غير قابل باوري رفتم تو فكر،
آدم چقدر بايد نگاهش به اطراف مثبت باشه كه بتونه از ويژگي هاي منفي و نقص ها چشم پوشي كنه
چقدر خوبه مثبت ديدن
يك لحظه خودمو جاي كاترينا گذاشتم ، اگر از من در مورد فيليپ ميپرسيدن و فيليپو ميشناختم، چي ميگفتم؟
حتما سريع ميگفتم همون معلوله ديگه!!
وقتي نگاه كاترينا رو با ديد خودم مقايسه كردم خيلي خجالت كشيدم
شما چي فكر ميكنيد؟
چقد عالي ميشه اگه ويژگي هاي مثبت افراد رو بيشتر ببينيم و بتونيم از نقص هاشون چشم پوشي كنيم