زبان بدن«کشیدن یا صاف کردن یقه ی پیراهن»

    دزموند موریس اظهار نمود که در تحقیق در زمینه حرکات مورد استفاده افرادی که دروغ می گویند، نشان داده که دروغ گویی باعث ایجاد حس خارش در بافت های ظریف صورت و گردن می شود که برای ارضا آن نیاز به خارش یا مالش احساس می گردد.

    به نظر می رسد که این یک توضیح مناسب برای استفاده بعضی از مردم از حرکت «کشیدن یقه پیراهن» هنگامی که دروغ می گویند و حدس می زنند که این دروغ آشکار شده، می باشد. این مورد تقریباً شباهت دارد به هنگامی که آدم متقلب احساس می کند شما به دروغ گویی او شک کرده اید و دروغ موجب تشکیل قطره ای عرق روی گردن می شود. این حرکت همچنین هنگامی که فردی احساس عصبانیت یا ناراحتی می کند در تلاش خود برای ورود و گردش هوای خنک به اطراف گردن نیاز دارد که یقیه پیراهن خود را بکشد، استفاده می شود.
   زمانی که به کارگیری این حرکت را توسط شخصی مشاهده می کنید، پرسیدن سوالی مانند، «خواهش می کنم تکرار کنید» یا «آیا می توانید واضح تر بگویید؟» می تواند باعث لو رفتن دروغگویی احتمالی شود.

بیایید افکارمان را آزاد کنیم

  زندگی این روزهای همه ما به گونه ای شده است که مدام در حال دویدن هستیم و می خواهیم از قافله زندگی عقب نمانیم. اینقدر فعالیت و مشغله داریم که از زندگی هیچ نمی فهمیم و کارمان شده انجام وظایفی که خود و حرفه‌مان برایمان تعیین کرده اند. اما خودمان هم بی تقصیر نیستیم. هیچ کاری را آن طور که باید انجام نمی دهیم و توجه لازم به مسایل مختلف را نداریم. باید «فکر کردن» را تمرین کرد. این تمرین در همه زمینه ها لازم و مفید است. شما باید حتی به خوردن خود هم فکر کنید تا با آرامش و سرعت کمتری غذا را بجوید و هضم کنید.

1. اندیشیدن را تمرین کنید
در کلان شهرها، ترافیک بسیار زیاد است و روزانه ساعت های زیادی از عمر خود را پشت چراغ قرمز های طولانی و اعصاب خوردکن سپری می کنیم و هیچ جز عصبانیت و کلافگی هم برای ما ندارد. اما این مشکل ناراحت کننده را می توان برطرف کرد. روی جعبه فرمان یک نوشته بنویسید «به رانندگی فکر کن». در طول مسیر، با موبایل خود صحبت نکنید و در طول رانندگی به مسایل جانبی هیچ توجهی نداشته باشید و به چیزهایی فکر کنید که در حالت عادی توجهی به آنها ندارید. به طور مثال، آیا بدن شما در این صندلی راحت است؟ آیا صندلی نرم یا سفت است؟ چطور دست خود را روی فرمان می گیرید؟ به صدای موتور ماشین توجه کنید. با این کارها در واقع ذهن خود را به مسایلی معطوف می کنید که می تواند اضطراب ترافیک را از بین ببرد.

2. با فکر غذا بخورید
به جای اینکه هنگام تماشای فیلم یا مطالعه کتاب یا مجله، یا پاسخ دادن به ایمیل یا ... غذا می خورید، سعی کنید...

ادامه نوشته

گامهای مذاکره

مکث تحت فشار

مکث تحت فشار

بعضی از مذاکره کنندگان برای رسیدن به خواسته شان شما را تحت فشار قرار می دهند، تسلیم این فشارها نشوید. به کسی که برای رسیدن به نتیجه شما را تحت فشار گذاشته بگویید اگر به شما اجازه استفاده از دکمه مکث را ندهند اصلاً با او مذاکره نمی کنید. گاهی دکمه مکث تنها وسیله دفاعی شما در مقابل فشاری است که شما را وادار به تصمیم گیری براساس ضرب الاجل شخص دیگری می کند.

متاسفانه مذاکره کنندگان زن بیشتر در معرض این مشکل هستند. هنوز بسیاری از زنان به دلیل فشارهای وارده، پیش از کسب آمادگی وادار به تصمیم گیری می شوند. خیلی از مذاکره کننده های زن عادت کرده اند در لحظه به پرسشی که از آن ها می شود پاسخ دهند.

موقعیت های سخت

اگر در مورد چیزی که به آن وابستگی عاطفی دارید مذاکره می کنید، باید مطمئن باشید که بر دکمه مکث خود مسلط هستید. در هر قدم از مسیر از دکمه مکث استفاده کنید تا مسایل عاطفی پیش از وقت بر تصمیم گیری تان تاثیر نگذارند.

در موقعیت هایی که احساس شدید حکمفرما هستند، هیچ مهارتی به اندازه مکث اهمیت ندارد. گاهی مدیتیشن می تواند نقش یک دکمه مکث عالی را بازی کند، پاسخ ها نه از بطن جلسات پر استرس بلکه از دل سکوت بیرون می آیند.

مکث در فروش چیزی که دوست دارید

حتی برای فروش هر چیزی هم باید کمی فاصله احساسی را رعایت کنید، اگر می خواهید چیزی را به علت وابستگی خاصی که به آن دارید بفروشید، دکمه مکث را بفشارید، در مورد دلیل فروش آن با خود کاملا شفاف باشید.

10 ویژگی یک مدیر خوب

یک رئیس خوب چه ویژگیهایی دارد؟

روسا اغلب از جمله عوامل اصلی می باشند که باعث شده کارکنان شغل خود را دوست داشته باشندو یا آن را ترک کنند. همانگونه که ژوان لوید(Joan Lloyd) می نویسد یک رئیس مثل بندنافی می باشد که کارکنان را به سازمان پیوند می دهد. اگر این بند صدمه دیده باشد فرد نهایتا سازمان را تر ک خواهد کرد اگر شما از جمله کارکنان خوش شانسی هستید کهرئیس خوبی دارید این موضوع را کم اهمیت قلمداد نکنید. در ادامه ویژگیهای یک رئیس خوب را ملاحظه می کنید.

-1- بیان انتظارات به صورت شفاف

یک رئیس خوب از همان ابتدا با یک کارمند جدید درخصوص اولویتها و انتظارات خود صحبت می کند. او درباره بازنگری عملکرد بحث نموده و بیان می کندکه از نظر او یک عملکرد عالی چگونه عملکردی می باشد.او از ابتدا جلسات و مباحثات منظمی را در خصوص تببین انتظارات برگزار می کند. یک رئیس موثر به کارکنان خود نمی گوید که کارها را چگونه باید انجام دهند. او بیشتر درخصوص نتایج و دستاوردها صحبت می کند و کارکنان را درخصوص جزئیات کار و انجام آن به روش مناسب، آزاد می گذارد. انتظارات می تواند به روشهای مختلفی از قبیل طرح در جلسات رسمی بازنگری (مرور عملکرد) و یا درخلال یک گفتگوی غیر رسمی (گپ دوستانه) درخصوص یک موضوع خاص مطرح شود.

-2- مربیگری

یک رئیس خوب به پست خود از دو دیدگاه مربی و رهبر می نگرد. وبه مانند فردی است که علاوه بر آموزش بازیکنان، تیم را از طریق یک الگو هدایت و رهبری می نماید. یک رئیس موثر فرض نمی کند که کارکنان می دانند که چه کاری و چگونه بایدآن را انجام دهند. وی مثل یک مربی خوب بازیکنان خود را از کنار زمین صدا می زند وگاهی اوقات که بازیکنان تکنیکی را به خوبی فرا نمی گیرند وسوسه می شود که...

ادامه نوشته

داستان الاغ و رفع مشکل

الاغ و رفع مشکل

کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.

پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.

مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.

روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد …

نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود!

در مورد مردم ژاپن

 دانـــستنی هـای جـالب در مـورد مــردم ژاپن

آیا میدانستید که در ژاپن نظافت عمومی حرف اول را می زند؟


آیا میدانستید که
 در ژاپن هرچه از لوازم منزل که استفاده نشود را به زباله‌دانی می‌سپارند؟

آیا میدانستید که
 در ژاپن خانه‌ی ویلایی تقریباً وجود ندارد؟


آیا میدانستید که
 در ژاپن مردم اگر باغچه‌ی کوچک داشته باشند در آن ترب می‌کارند و اگر بزرگتر باشد برنج؟

آیا میدانستید که
 بن‌مایه‌ی قدرت اقتصادی ژاپن را زنان ژاپن می‌سازند؟

آیا میدانستید که
 ژاپنی‌ها اصلاً پس‌انداز نمی‌کنند؟

آیا میدانستید که
 تورم در ژاپن منفی است؟

آیا میدانستید که
 حقوق یک معلم در ژاپن حداقل 7000 دلار در ماه است؟

آیا میدانستید که
 از کار مردن در ژاپن افتخار است؟

آیا میدانستید که 
یک کارمند ژاپنی برای رضایت مشتری حتی حاضر است...

ادامه نوشته

انسان موفق

حکایت های کوتاه مدیریتی

حكايت مديريتي
درزمان ها ي گذشته ، پادشاهي تخته سنگي را در وسط جاده قرار داد و براي اين كه عكس العمل
مردم را ببيند خودش را در جايي مخفي كرد. بعضي ازبازرگانان و نديمان ثروتمند پادشاه بي تفاوت ازكنار تخته سنگ مي گذشتند. بسياري هم غرولند مي كردندكه اين چه شهري است كه نظم ندارد
 
حاكم اين شهر عجب مرد بي عرضه اي است و ... با وجود اين هيچ كس تخته سنگ را از وسط برنمي داشت . نزديك غروب، يك روستايي كه پشتش بار ميوه وسبزيجات بود ، نزديك سنگ شد.
 

بارهايش را زمين گذاشت و با هر زحمتي بود تخته سنگرا از وسط جاده برداشت و آن را كناري قرارداد. ناگهان كيسه اي را ديد كه زير تخته سنگ قرار دادهشده بود ، كيسه را باز كرد و داخل آن سكه هاي طلا و يك يادداشت پيدا كرد. پادشاه در ان
يادداشت نوشته بود :
 " هر سد و مانعي ميتواند يك شانس براي تغيير زندگي انسان
باشد

20نکته در مدیریت برای مدیران

1- در انجام کارها روی شیوه‌ای خاص تأکید نکنید. شاید کسی بتواند از مسیر کوتاه‌تر و بهتری شما را به مقصد برساند.
2- توجه داشته باشید دانش و تجربه، هیچ کدام به تنهایی رهگشا نیستند، مثل اکسیژن و هیدروژن که از ترکیب معینی از آنها هوای تنفس ما تأمین می‌شود، می‌توان با آمیختن دانش و تجربه، راهکارهای حیاتی و استثنایی خلق کرد.(علم و هنر بودن مدیریت)
3- از هر فرصتی برای استخدام و به کارگیری افراد برجسته استفاده کنید.
4- به خاطر داشته باشید رعایت استانداردهای محیط کار در کارایی کارمندان مؤثر است.
5- با فرق گذاشتن بیهوده بین افراد گروه، انگیزه کاری آنها را از بین نبرید.
6- از مشورت و نظرخواهی با نیروی جوان ابایی نداشته باشید.
7- با رفتارهای ضد و نقیض، اعتماد زیردستان را از خود سلب نکنید.
8- در به وجود آوردن فضای رقابتی سالم، کوشا باشید.
9- برای ارتقای سطح دانش کارمندان و افزایش بهره‌وری آنان، کلاسهای آموزشی ترتیب دهید و از لوازم کمک آموزشی بهره گیرید.
10- دقت کنید که توبیخ کارمند خطاکار، باید متناسب با اشتباهاتش تعیین شود.
11- مطمئن شوید مأمور خریدی که برای سازمان در نظر گرفته‌اید، علاوه بر کاردانی و رعایت اصول درست بازاریابی، مورد اعتماد، زرنگ و خوش‌سلیقه نیز هست و همان‌گونه که بر قیمت کالاها توجه دارد، بر زیبایی و کیفیت آنها نیز اهمیت می‌دهد.
12- در صورت لزوم با قاطعیت نه بگویید.
13- سعی کنید با اصول ساده روانشناسی آشنا شوید.
14- طوری رفتار کنید که دیگران شما را به عنوان الگو انتخاب کنند و آینده کاری دلخواه خود را در قالب شخصیت شما مجسم کنند.
15- هرگز در حضور کارمندان با دیگر معاشرین خود، پشت سر افراد بدگویی نکنید.
16- رعایت سلسله مراتب کاری را به مسئولین و سرپرستان گوشزد کنید.
17- برای آزمودن کارمندانتان با آزمایشهای فاقد ارزش و بی‌اساس، شخصیت آنان را زیر سؤال نبرید.
18- با شروع به موقع جلسات، وقت‌شناسی را عملاً به حاضرین بیاموزید.
19- برای گیراتر شدن سخنان خود، همیشه چند عبارت کلیدی از بزرگان و افراد برجسته در ذهن داشته باشید و در موقع لزوم آنها را به کار ببرید.
20- در انجام کارها به سه نکته بیش از بقیه نکات توجه کنید: اعتماد به نفس، اعتماد به نفس، اعتماد به نفس.

راز جادویی در انسان

    یك راز جادویی در وجود انسان هست که می توان به او تکنیک ساده

گرفتن یا آسان گیری لقب داد و اینکه بسیاری از مردم از جواب دادن به

مسایلی که طی روز با آنها درگیر می شوند، عاجزند، فقط و فقط به خاطر

اینکه تصورشان از مشکل از خود مشکل بزرگتر است.

میگن در مسابقه ای از یک دانشمند ریاضی پرسیدند ۲ به علاوه ۱ چند

میشه...!؟‌ از اونجایی که طرف یک ریاضیدان بزرگ بود و فکر می کرد باید

نکته غریبی در مسئله باشه، یک هفته وقت خواست تا به مسئله فکر

کنه، روزها و شب ها بدنبال جواب گشت و یک هفته بعد با کوهی از جواب

های پیچیده برگشت (۲ به علاوه ۱ میشه ۲۱ ، یا ۱۲، و یا اگر اینطور

باشه، میشه ...) . اما در همین حین، یک کودک دبستانی آرام گفت ۳، و جایزه را برد.

واقعا گاهی اوقات دانش زیاد به خودی خود مانعی موثر برای یافتن پاسخ

مجهولات می شود. 

بقول انیشتین : اگر نتوانید یک مساله پیچیده را به زبان

خیلی ساده برای خودتان و دیگران توضیح دهید آن

مسئله را از اساس نفهمیده اید.

انگشت شکسته

 یک روز مریضی با حالتی درمانده نزد طبیب رفت و به او گفت که بیماری عجیبی به جانش افتاده و هر جای بدنش را که فشار می‌دهد دردی عظیم و جانکاه او را فرا می‌گیرد و این درد آنقدر زیاد است که به گریه می‌افتد. نمی‌داند دچار چه نفرینی شده است که همه قسمت‌های سالم بدنش ناگهان به این روز افتاده‌اند. طبیب با تعجب گفت:

"این غیرممکن است که همه بخش‌های سالم بدن ناگهان از کار بیفتند. " مریض با قیافه حق به جانبی گفت: "ببینید حتی وقتی لاله گوشم را هم فشار می‌دهم باز همان درد جان‌گداز فرا می‌رسد و مرا عذاب می‌دهد!" طبیب کمی بیمار را معاینه کرد و سپس با خنده گفت: "شما همه جای بدنتان سالم است. مشکل شما این است که انگشت اشاره دست شما شکسته و به همین دلیل هر وقت آن را روی بخشی از بدن خود، هر جایی که باشد قرار می‌دهید درد شدیدی را حس می‌کنید. ای کاش به جای اینکه به جان بدن خودتان بیفتید، انگشت خود را روی سنگ و خاک و در و دیوار می‌گذاشتید. فوراً می‌فهمیدید که مشکل در کجاست و بی‌جهت به بخش‌های سالم بدن خود شک نمی‌کردید. "

نقش بسیاری از مدیران در سازمان‌ها در بسیاری از موارد حکایت انگشت شکسته است. مدیران جاهایی از سازمان را که دست می‌گذارند دردناک می‌پندارند، در حالی که دردی که حس می‌کنند گاها ناشی از دخالت و ضعف دانش مدیریتی آنهاست. بسیاری از کارکنان و مدیران از جمله مدیران عملیاتی اثربخش و کارا می باشند اما به محض اینکه مدیران بالاتر روی آن‌ها دست می‌گذارد تا به زعم خود "بهره وری را ارتقا دهد" اوضاع را به هم می‌ریزد.

در بسیاری موارد دخالت‌های مدیریتی موجب کاهش انگیزه کلی کارکنان می‌شود. این امر به ویژه در مورد کارکنان دانش گرا صدق می‌کند.

مدیران مراقب باشند که مانند انگشت شکسته عمل نکنند.

قـدرت کلمـات را دسـت کـم نگیـریم ،متفاوت باشید


کلمات، تاثیر شگرفی روی ضمیر ناخودآگاه انسان دارند. ناخودآگاه بدون آنکه منظورمان را بداند هر چه بگوییم خوب یا بد را برایمان خلق می کند. لذا لازم است برای دستیابی به موفقیت از کلمات مثبت و دارای انرژی مثبت استفاده کنیم.

با این که مفهوم کلی عبارت "من بیمار نیستم" مثبت است اما کلمه "بیمار" واژه منفی است. ضمیر ناخودآگاه به منظور و مفهوم کاری ندارد، بلکه روی کلمات متمرکز می شود. به عنوان مثال در جمله "فراموش نکنی در هنگام برگشتن نان بخری" احتمال فراموشی بیشتر از زمانی است که...

ادامه نوشته

سخنان زیبای مدیریتی

وقتی تخم مرغ به وسیله یک نیرو از خارج می شکند، یک زندگی به پایان می رسد.

وقتی تخم مرغ به وسیله نیروئی از داخل می شکند، یک زندگی آغاز می شود.

تغییرات بزرگ همیشه از داخل انسان آغاز می شود.

 

حتی لاک پشت ها هم هنگامی که بدانند به کجا می روند

زودتر از خرگوش ها به مقصد می رسند.

 

نمی توان برگشت و آغاز خوبی داشت، اما می توان شروع کرد و پایان خوبی داشت.

حتی یک تصمیم درست هم غلط خواهد بود وقتی خیلی دیر اتخاذ شده باشد.

آیاکوکا، لی (Lee Iacocca)

 

موفقیت در اشتباه نکردن نیست، در عدم تکرار اشتباه است.

برنارد شاو، جرج

 

وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی ها را تکرار کرد.

برتراند راسل (Bertrand Russel)

 

اگر شما یک سکه و من هم یک سکه داشته باشم و سکه‌هایمان را با هم عوض کنیم، باز هر کدام از ما یک سکه خواهیم داشت. اما اگر شما یک ایده و من یک ایده داشته باشم و آنها را با هم مبادله کنیم هر کدام دارای دو ایده خواهیم بود.

 

 با روی خوش به اشتباه خود اعتراف کنید. حتی مداد مدیر عامل هم در انتهایش مداد پاک کنی دارد.

پرمودبترا

 

کسی که هرگز اشتباه نکرده هرگز چیزی را امتحان نکرده است.

انیشتین، آلبرت

 

دشمنان را دوست بدارید زیرا به آسانی عیب های شما را یک به یک می شمارند.

                                                               فرانکلین

مدیریت

    مدیریت زمان وسیله ای است که می تواند شما را از جایی که هستید به جایی که می خواهید باشید برساند.

"برایان تریسی"

 

   فروشندگان فقط هنگامی واقعا مشغول انجام کار هستند که در مدت زمان معقولی با شخصی سرو کار دارند که قادر و مایل به خرید است . 

"برایان تریسی" 

 

   پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام ، کسی به شما رقم فوق العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد. به همین ترتیب قبل از آن که بتوانید به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید، باید برای مقام ومزایایش زحمت بکشید.

"بیل گیتس"

 

  رسیدن به اهداف فروش و در آمد مطلوب منوط به انجام فعالیت هایی است که برای رسیدن به آنها ضروری است. پس روی این فعالیت ها متمرکز شوید . 

"برایان تریسی"

اصل 90/10 را کشف کنید !

اصل 90/10 را کشف کنید 

این اصل، زندگی شما را دگرگون خواهد کرد

(یا حداقل، روش شما در عکس‌العمل به مسائل را متحول خواهد کرد) 

-----------------------------------

این اصل چیست؟ 

10% از زندگی، آن چیزی است که برای ما اتفاق می‌افتد. 

و 90% از زندگی را خود شما با واکنش‌هایتان به امور تعیین می‌کنید.

------------------------------------------

این یعنی چه؟ 

یعنی
ما واقعا بر 10% از اتفاقاتی که برایمان می‌افتد هیچ کنترلی نداریم.

ما نمی‌توانیم ماشین در حال سقوطی را...

ادامه نوشته

داستانک های چرچیل

یه روز چرچیل در مجلس عوام سخنرانی داشت.

یه تاکسی می گیره، وقتی به محل می رسن، به راننده میگه

اینجا منتظر باش تا من برگردم.

راننده میگه

نمیشه، چون میخوام برم خونه و سخنرانی چرچیل را گوش کنم.

چرچیل از این حرف خوشش میاد وبه راننده ۱۰پوند می ده.

راننده میگه:

گور بابای چرچیل، هر وقت خواستی برگرد!

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

میگن یه روز چرچیل داشته از یه کوچه باریکی که فقط امکان عبور یه نفر رو داشته… رد می شده…

که از روبرو یکی از رقبای سیاسی زخم خورده اش می رسه…

بعد از اینکه کمی تو چشم هم نگاه می کنن… رقیبه می گه

من هیچوقت خودم رو کج نمی کنم تا یه آدم احمق از کنار من عبور کنه…

چرچیل در حالیکه خودش رو کج می کرده… می گه

ولی من این کار رو می کنم!

چگونه از نقاط ضعفمان برای پیروزی استفاده کنیم..؟

کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود ، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد.
پدر کودک اصرار داشت استاد ازفرزندش یک قهرمان جودو بسازد استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعدمی تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاه ها ببیند.
در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد. بعد از 6 ماه خبررسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزارمی شود.استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و . . .

تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد.سر انجام مسابقات انجام شدو کودک توانست در میان اعجاب همگان با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد!
سه ماه بعد کودک توانست درمسابقات بین باشگاه ها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود و سال بعد نیز درمسابقات کشوری، آن کودک یک دست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به عنوان قهرمان سراسری کشور انتخاب گردد.
وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد راز پیروزی اش را پرسید. استاد گفت: "دلیل پیروزی تو این بودکه اولاً به همان یک فن به خوبی مسلط بودی، ثانیاً تنها امیدت همان یک فن بود، و سوم اینکه راه شناخته شده مقابله با این فن ، گرفتن دست چپ حریف بود که تو چنین دستی نداشتی!

نتیجه:

 یاد بگیرید که در زندگی ، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت خوداستفاده کنید.


راز موفقیت در زندگی ، داشتن امکانات نیست ، بلکه استفاده از "بی امکانی" به عنوان نقطه قوت است

نکاتی مهم برای آمادگی لازم در برابر زمین لرزه

قبل از زلزله

شصت درصد زلزله ها در نیمه شب اتفاق افتاده است. فراموش نکنید که بعد از این لباس کامل را در کنار تخت و در دسترس قرار دهید.

قفسه ها و تابلوها را به دیوار محکم کنید و آنها را روی تختخواب آویزان نکنید. اشیای سنگین را در قفسه های پایین تر قرار دهید. اشیای شکستنی را در داخل کابینت ها قرار دهید.

اتصالات و سیم کشی های معیوب را از همین حالا تعمیر کنید.

آفت کش ها و پشه کش ها و قوطی های قابل اشتعال را...

ادامه نوشته

انسانهای هدفمند

خوب باش و خوبی کن

وقتی پرنده ای زنده است ، مورچه ها را می خورد و وقتی می میرد ، مورچه ها او را می خورند !!

شرایط هر لحظه می تواند تغییر کند .

به همین سبب در زندگی ، هیچکس را تحقیر نکن . شاید امروز قدرتمند باشی ؛ اما به خاطر بسپار زمان از تو قدرتمندتر است .

یک درخت میلیون ها چوب کبریت می سازد ؛ اما وقتی زمانش برسد ، فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیون ها درخت کافی است .
پس خوب باش و خوبی کن ......

داستان مدیریتی کارمند خلاق

ساختمان کتابخانه انگلستان قدیمی بود و تعمیر آن نیز فایده ای نداشت. قرار بر این شد کتابخانه جدیدی ساخته شود. اما وقتی ساخت بنا به پایان رسید، کارمندان کتابخانه برای انتقال میلیون ها جلد کتاب دچار مشکلات دیگر شدند.


یک شرکت انتقال اثاثیه از دفتر کتابخانه خواست که برای این کار سه میلیون و پانصد هزار پوند بپردازد تا این کار را انجام دهد. اما به دلیل فقدان سرمایه کافی، این درخواست از سوی کتابخانه رد شد. فصل بارانی شدن فرا رسید. اگر کتابها بزودی منتقل نمی شد خسارات سنگین فرهنگی و مادی متوجه کتابخانه می گردید. رییس کتابخانه بیشتر نگران شد و بیمار گردید.


روزی، کارمند جوانی از دفتر رییس کتابخانه عبور کرد. با دیدن صورت سفید و رنگ پریده رییس، بسیار تعجب کرد و از او پرسید که چرا اینقدر ناراحت است.


رییس کتابخانه مشکل کتابخانه را برای کارمند جوان تشریح کرد، اما برخلاف توقع وی، جوان پاسخ داد: سعی می کنم مساله را حل کنم. روز دیگر، در همه شبکه های تلویزیونی و روزنامه ها آگهی منتشر شد به این مضمون: همه شهروندان می توانند به رایگان و بدون محدودیت کتابهای کتابخانه انگلستان را امانت بگیرند و بعد از بازگرداندن آن را به نشانی زیر تحویل دهند.


نتیجه ای که از این حکایت می توان گرفت چیست ؟ 

 

- هنگام مواجه با مشکلات چه میزان از نظرات دیگران استفاده می نماییم؟
-
چه میزان از مشکلات ما می تواند تسلط افکار و پیش فرض های ثابت ما باشد ؟

همیشه چیز بدتر از آن چیزی که اتفاق افتاده نیز می تواند رخ دهد!

همیشه چیز بدتر از آنچیزی که اتفاق افتاده نیز می تواند رخ دهد!


سرخ پوست ها و رئیس جدید- داستان

داستان رییس جدید سرخپوستها

                                          
اعضای قبیله سرخ پوست از رییس جدید می پرسن: «آیا زمستان سختی در پیش است؟»
رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت، جواب میده «برای احتیاط برید هیزم تهیه کنید» بعد میره به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه: «آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟»

پاسخ: «اینطور به نظر میاد»، پس رییس به مردان قبیله دستور میده که ...

بیشتر هیزم جمع کنند و برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «شما نظر قبلی تون رو تایید می کنید؟»

پاسخ: «صد در صد»، رییس به همه افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو برای جمع آوری هیزم بیشتر صرف کنند. بعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟»

پاسخ: بگذار اینطوری بگم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!

رییس: «از کجا می دونید؟»

پاسخ: «چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنن!

نکته ای در زبان انگلیسی

                                           نکته ای در زبان انگلیسی!
در زبان انگلیسی واژه های
FriEND ( دوست )

BoyfriEND ( دوست پسر )
GirlfriEND (دوست... دختر )
BestFriEND (بهترین دوست)
همگی سه حرف END (خاتمه) را بهمراه دارند...
اما کلمه FamILY (خانواده) سه حرف" ILY" را دارد که همان مخفف
" Love You   I می باشد “
و جالب است بدانید
FAMILY= Father And Mother I Love You

تمرکز حواس

اگر شما از جلمه افراد باهوش هسیتدبگویید اشبتاه کجاست؟؟؟
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹

یعنی شما الان به این موضوع تمرکز کردید؟؟؟:))

... ... اشتباه این هست که
کلمه هسیتد-هستید و اشبتاه-اشتباه
من نگفتم اشتباه در اعداد هست!!!!
بهتر نیست برگردیم اول اتبدایی بخونیم؟؟…

غلطهای فوق:

جلمه------جمله

هسیتد-----هستید

اشبتاه----اشتباه

معما ریاضی

  معما ریاضی
 

هدف از کلاس امروز حل برخی معادله های بسیار ساده است که شما در مدرسه آموخته اید.البته اگر هنوز به خاطر داشته باشید... 
در اینجا من به شما 3 رقم و یک نتیجه خواهم داد، شما باید با قرار دادن علامت های صحیح معادله را کامل کنید. 
برای درک بهتر ابتدا یک مثال را با هم حل میکنیم، باقی معادله ها به عهده ی شماست:

2 2 2 = 6

این رابطه اینجوری درست میشه:

2   + 2   + 2 = 6

ساده بود نه؟ حالا بقیه ی معادله ها را حل کنید.

1 1 1 = 6
2 2 2 = 6
3 3 3 = 6
4 4 4 = 6
5 5 5 = 6
6 6 6 = 6
7 7 7 = 6
8 8 8 = 6
9 9 9 = 6

.
.
.
خب؟ تونستید حل کنید؟
چی؟ فقط دومی رو؟! اون که مثال خودم بود...
و ششمی رو؟ وای خدای من! خیلی سخت بود نه؟!

6  + 6  - 6 = 6


بقیه چطور؟ 


حدس می زنم که از عهده ی سومی هم بر اومدی

3 × 3 - 3 = 6

شاید از عهده ی پنجمی

5 / 5 + 5 = 6

و با یه کم شانس هفتمی...

-7 / 7 + 7 = 6

هنوز به نظرت غلطه؟ ببین: - (7/7) = -1 و در نتیجه 7 - 1 = 6 
حالا میریم سراغ اونها که یه کم مشکل تر به نظر میان... 
چهارمی

 √4 + √4 + √4 = 6

نهمی

√9 × √9 - √9= 6

هشتمی رو چی میگی ؟؟؟؟

3√8 + 3√8 + 3√8 = 6

.
.
.
.
.
.
هنوز تموم تموم نشده، معادله ی اولی باقی مونده...

(1  + 1 + 1)! = 6


فاکتوریل: فاکتوریل یک عدد حاصل ضرب تمام اعداد طبیعی کوچکتر و مساوی آن عدد تا 1 است.
فاکتوریل را با علامت تعجب نمایش می دهند!

اعداد بزرگ

 اعداد خيلی بزرگ

شما اعداد میلیون، میلیارد وبیلیون را می شناسید.  اما آیا عددهای بزرگ تر  بعد ازاین ها را   می دانید؟

ترتیب این اعداد به این گونه است: میلیون، میلیارد، بیلیون، تریلیون، کوادریلیون، کوینتیلیون، سیکستیلیون، سپتیلیون، اکتیلیون، نونیلیون، دسیلیون و... .

بزرگ شدن

استقامت