مدیریت استراتژیک

عواملی که مدیریت استراتژیک را با شکست مواجه می کنند،عبارتند از:

1- عدم دقت در پیش بینی برنامه؛

در برنامه ریزی استراتژیک ،جمع آوری اطلاعات درست و دقیق بسیار مهم است.

اطلاعات ناقص و غلط ،منجر به شکست برنامه خواهد شد.

2- وابستگی بیش از حد برنامه ها به یکدیگر؛

این امر باعث می شود که اگر یک برنامه،یا یک مرحله از برنامه شکست بخورد،

بقیه برنامه ها نیز با شکست مواجه می شود.

3- مردد بودن در اجرای برنامه مصوّب؛

برنامه ریزی دو قسمت دارد،قسمت فکری و قسمت اجرا و در اجرا نباید مردد بود.

4- عدم انعطاف در برنامه ریزی؛

در برنامه ریزی یک اصل وجود دارد که آن ثبات در عین انعطاف است؛

یعنی در خود هدف ثبات داریم،اما در راه رسیدن به آن(شیوه کار)باید انعطاف داشته باشیم.

5- تضاد در برنامه؛

قسمت های مختلف یک برنامه نباید با هم در تناقض باشند.

رفاقت

در راه مشهد،شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!!

به شیخ بهائی که اسبش جلو می رفت گفت:

این میرداماد چقدر بی عرضه است ،اسبش دائم عقب می ماند.

شیخ بهائی گفت:

کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است،حیوان کشش

این همه عظمت را ندارد.

ساعتی بعد عقب ماند،این بار به میر داماد گفت:

این شیخ بهائی رعایت نمی کند،دائم جلو می تازد.

میرداماد گفت:

اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش

سوار است،سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق

بال درآورد.

این است رسم رفاقت،در "غیاب یکدیگر"

"حافظ آبروی"هم باشیم.

عادات خوب

    عادت کردن همیشه بد نیست.

این عادات را آنقدر تکرار کنید تا ملکه ذهنتان شود:

*وقت شناسی

به جای بعدازظهر ،عصر،چند روز دیگر اززمان دقیق تری برای قرار ملاقات ها

استفاده کنید.

مثلاً:فردا شنبه رأس ساعت ده و نیم

*هنگام ترک هر محلی این سؤالات را از خودتان بپرسید،

چیزی جا نگذاشتم!

موبایل! شارژر! کلید! سوئیچ! کیف! عینک! و...
*هنگام انجام هر کاری از تکنیک...

ادامه نوشته

یک داستان کوتاه

یکی از روزها حیوانات جنگل دور هم جمع میشن تا مدرسه ای درست کنن،

خرگوش،پرنده،سنجاب و مارماهی شورای آموزشی مدرسه را تشکیل دادن.

خرگوش اصرار داشت که دویدن جزء برنامه درسی باشه.

پرنده معتقد بود که باید پرواز نیز گنجانده شود.

مارماهی هم به آموزش شنا معتقد بود و سنجاب اصرار داشت که بالا رفتن

از درخت نیز باید در زمره آموزش های مدرسه قرار بگیره.

شورای مدرسه با لحاظ کردن تمام پیشنهادات، دفترچه راهنمای تحصیلی
مدرسه را تهیه کرد و بعد قرار شد همه حیوانات...

ادامه نوشته

اساس زندگی

اگر افراد می توانستند یاد بگیرند که آنچه برای من خوب است،لزومی ندارد

که برای دیگران هم خوب باشد،آنگاه دنیای شاد و خوشایندتری می داشتیم.

تئوری انتخاب به ما می آموزد که دنیای مطلوب من، اساس زندگی من است

نه اساس زندگی دیگران.                                                                                                                                       ویلیام گلاسر

مدیر خرده بین

اگر شما نیز مدیری خرده بین هستید، در واقع حتی نمی دانید که دارید

چه کار می کنید!

"خرده بینی مدیریتی" نشانه هایی دارد:

* مدیران خرده بین مدیرانی هستند که هرگز از نتایج کار کارکنانشان راضی

نیستند.آنها اگر نتوانند چیز متفاوتی انجام دهند،احساس درماندگی می کنند.

* این مدیران عادت دارند درگیر جزئیات شوند و از اینکه از کار کسی ایراد بگیرند

و آن را تصحیح کنند،لذت می برند.

مدیران خرده بین دوست دارند از تمام مسائل سازمان آگاه باشند و همیشه

می خواهند هر پیامی که در سازمان رد و بدل می شود،برای آن ها هم

ایمیل شود.
* اگر این نشانه ها...

ادامه نوشته

چهار گام تا آرامش ذهن

گام اول:

دست از قضاوت خود و دیگران بردارید هیاهوی ذهنتان کم می شود.

گام دوم:

زاویه دید و نگرش خود را تغیییر بدهید،مدیریت کردن زیاد و برنامه ریزی افراطی نداشته باشید.

بگذار هرچه از عالم هستی برای تو مقرر می شود بی خبر به جسم و جانت انتقال یابد.

گام سوم:

دست از شرح حال دادن نسبت به کارها و وقایع گذشته بردار و آنها را توجیه نکن.

گام چهارم:

سوال کردن را کنار بگذار،هر چه کمترازدیگران بدانی کمتر هم اذیت می شوی

برای خودت حریم داشته باش وبه حیات خلوت دیگران سرک نکش.

تجربه های ارزشمند  6 کار آفرین برتر

1-زمان را با مقیاس های مشخص اندازه گیری کنید.

زمان بزرگترین سرمایه شماست و هیچ گاه توانایی باز گرداندن آن را ندارید.

بنابراین روی اولین اولویت زندگی وکسب و کار خود برنامه ریزی کنید.

به عبارت دیگر مقدار ارزشی که برای زمان قائل هستید ، نقشی اساسی

در زندگی شما ایفا می کند.

                                                                            کوین هارینگتون

                                                                بنیانگذار "as seen on tv"

2- استمرار کنجکاوی

به مهارت هایی که به واسطه نشست های کارآفرینی شکل گرفته

توجه کنید.من پس از سال ها زندگی به اعتقاداتی رسیدم که متضاد

با اعتقادات من بود.

با داشتن ذهنی باز و فکری پویا....

ادامه نوشته

فن بیان سخنرانی

چگونه با اعتماد به نفس،خوب صحبت بکنیم؟

اگر هنگام صحبت در جمع عصبی می شوید و ترس از صحنه دارید،

مُردّد و نامطمئن به نظر خواهبد رسید؛ صدایتان ممکن است بلرزد ،

خیلی آهسته صحبت می کنید و یا مبهم؛

یا ممکن است خیلی تند و سریع صحبت کنید.

برای اینکه هنگام صحبت در جمع با اعتماد به نفس حاضر  شوید،

به نکات زیر توجه کنید:

1- شیوه ی سخن (طرز بیان) واضحی داشته باشید:

طرز بیان دقیق و واضح موجب...

ادامه نوشته

بازخورد مثبت اندیشی

پاولی می گوید:

هیچ دو الکترونی در جهان هستی دارای عدد کوانتومی یکسانی نیست.

پاولی مثالی می زند:

سیبی را بر می داریم و از میان میلیاردها الکترونی که درون آن است,

فقط یکی را انتخاب می کنیم.فرض کنید نام آن الکترون را "اریک"بگذاریم.

عدد کوانتومی اریک عدد بسیار بسیار طولانی است,اما برای اینکه کارمان

را ساده کنیم,فرض کنید آن عدد بزرگ  23 باشد.

پاولی ثابت کرد در هیچ جای جهان هستی, حتی در ستاره ای در کهکشان,

نه تنها هیچ سیب دیگری,بلکه هیچ شیئ دیگری پیدا نمی کنید که عدد

کوانتومی الکترون آن 23 باشد.

حال اگر دستمالی برداریم و سیب را برق بیندازیم از اصطکاک ایجاد شده,

انرژی حاصل می شود و این انرژی عدد کوانتومی اریک را ارتقا داده و به

مثلاٌ 26 می رساند.درست در همان لحظه تنها الکترونی که در جهان

هستی با عدد کوانتومی 26 بوده ,دستخوش تغییر می شود.

جهان ما برای حفظ توازن خود,لحظه به لحظه آرایش خود را تغییر می دهد.

پاولی با اثبات این موضوع جایزه نوبل فیزیک را گرفت و گفت:

اگر هر الکترونی دارای ارتعاش منحصر به فرد خود باشد,پس هر شیئ در

جهان,واجد ارتعاش مخصوص به خود است.

و اما نتیجه گیری:

وقتی یک سیب با...

ادامه نوشته

قانون پارکینسون

چرا وقتی انجام پروژه ای را یکساله تعریف کنیم،در یک سال انجام می شود و اگر همان را هشت ماه تعیین کنیم در هشت ماه انجام می شود؟

چرا وقتی برای انجام کاری یک ساعته سه ساعت وقت داریم انجام آن سه ساعت طول می کشد؟

پاسخ همه ی این سوالات در "قانون پارکینسون"نهفته است:

بر اساس قانون پارکینسون در مدیریت،"ذهن کار را به مدت زمانی که به آن 

اختصاص داده شده است ،کش می دهد"؛

در واقع می توان این گونه بیان کرد،بر اساس قانون پارکینسون:

وقت بیشتر=اتلاف وقت بیشتر

کارمند بیشتر=بیکاری بیشتر

دخل بیشتر=خرج بیشتر

لذا به عنوان مدیر،مهم است بتوانیم بر قانون پارکینسون غلبه کنیم که

مهم ترین تکنیک برای غلبه بر آن نیز،گزاره ی زیر است:

"تعیین مهلت زمانی و پایبندی به انجام کارها درضرب الاجل معقول و

پایبندی به انجام کارها در زمان تعیین شده".

نگاهی متفاوت به داستان خرگوش و لاک پشت

نگاهی متفاوت به داستان خرگوش و لاک پشت در دنیای اقتصاد

به گزارش گروه اقتصادی«خبرگزاری دانشجو» از دوران کودکی با خواندن

داستان معروف خرگوش و لاک پشت آموختیم که برای پیشرفت و ترقی

بایدآهسته و پیوسته در مسیر اهدافمان حرکت کنیم،

در صورتیکه در دنیای مدرن علم و تکنولوژی همواره آهسته و پیوسته بودن

پاسخگوی نیازهایمان نیست و باید از راهکارهای عملی دیگری استفاده کنیم.

در این داستان خرگوش در مسابقه ی دو با لاک پشت به دلیل اینکه از

پیروزی خود مطمئن بود،در وسط مسابقه یک چرت کوتاهی می زند و

هنگامی که بیدار می شود،می بیند که برنده مسابقه لاک پشت است که

مسیر را آهسته وپیوسته طی کرده است امااین داستان ادامه ای

هم دارد که باهم می خوانیم.

خرگوش که از خواب غفلت بیدار شده بود...

ادامه نوشته

ضرب المثل های عجیب


8ضرب المثل مدیریتی عجیب از سراسر دنیا؛

جامایکا:

قبل از اینکه از رودخانه عبور کنی،به تمساح نگو "دهن گنده".

تفسیر:

تا وقتی به کسی نیاز داری،او را تحمل کن و با او مدارا کن.

 

هاییتی:

اگر میخواهی جوجه هایت سر از تخم بیرون بیاورند،

خودت روی تخم ها بخواب.

تفسیر:

اگر به دنبال آن هستی که...

ادامه نوشته

انسان موفق

داستان مدیریتی کارمند خلاق

ساختمان کتابخانه انگلستان قدیمی بود و تعمیر آن نیز فایده ای نداشت. قرار بر این شد کتابخانه جدیدی ساخته شود. اما وقتی ساخت بنا به پایان رسید، کارمندان کتابخانه برای انتقال میلیون ها جلد کتاب دچار مشکلات دیگر شدند.


یک شرکت انتقال اثاثیه از دفتر کتابخانه خواست که برای این کار سه میلیون و پانصد هزار پوند بپردازد تا این کار را انجام دهد. اما به دلیل فقدان سرمایه کافی، این درخواست از سوی کتابخانه رد شد. فصل بارانی شدن فرا رسید. اگر کتابها بزودی منتقل نمی شد خسارات سنگین فرهنگی و مادی متوجه کتابخانه می گردید. رییس کتابخانه بیشتر نگران شد و بیمار گردید.


روزی، کارمند جوانی از دفتر رییس کتابخانه عبور کرد. با دیدن صورت سفید و رنگ پریده رییس، بسیار تعجب کرد و از او پرسید که چرا اینقدر ناراحت است.


رییس کتابخانه مشکل کتابخانه را برای کارمند جوان تشریح کرد، اما برخلاف توقع وی، جوان پاسخ داد: سعی می کنم مساله را حل کنم. روز دیگر، در همه شبکه های تلویزیونی و روزنامه ها آگهی منتشر شد به این مضمون: همه شهروندان می توانند به رایگان و بدون محدودیت کتابهای کتابخانه انگلستان را امانت بگیرند و بعد از بازگرداندن آن را به نشانی زیر تحویل دهند.


نتیجه ای که از این حکایت می توان گرفت چیست ؟ 

 

- هنگام مواجه با مشکلات چه میزان از نظرات دیگران استفاده می نماییم؟
-
چه میزان از مشکلات ما می تواند تسلط افکار و پیش فرض های ثابت ما باشد ؟