انعکاس باور

زندگی بازگشت اندیشه ها،گفتارها و کردارهای ماست.

که دیر یا زود به ما برمی گردند تنها راهزنی که دار و ندارِ آدمی را به 

تاراج می برد،اندیشه های منفیخود اوست.

دشمنان شما همه در درون خودتان هستند، تنها کسی که باید دگرگون شود

خودتان هستید؛خودتان که دگرگون شوید، همه ی اوضاع و شرایط پیرامونتان

دگرگون می شود.

برای درمان تن باید جان را درمان کرد.

ما چیزی که باور داریم هستیم.

زندگی خود را با کار خوب پر کنیم

تنها راه نجات ما در زندگی این است که زندگی خود را آنقدر با کار خوب پُر کنیم،

تا وقت برای کار بد و فکر بد باقی نماند.

هر کس که کار خوبی نمی کنه هیچ چاره ای جز کار بد و فکر بد نداره.

به من نگید" چیکار کنیم؟! "

زندگی باید با کار خوب پُر بشه.

ورزش ، عشق بدون توقع ، مطالعه و هنر هر کاری که باعث آرامش ، رشد و 

خودشناسی بشه.

طلب خیر چیست؟

طلب خیر چیست؟

طلب بهترین ها،برای هر کسی می تواند باشد.

ولی نه آن چیزهایی که شما در ذهن دارید،بلکه به آنچه که خداوند به آن

آگاه مطلق است و شما با طلب خیر کردنتان آن را از خداوند می خواهید و

خداوند آن را برای کسی که شما می خواهید جاری می کند.

یاد بگیرید برای آدم های بد زندگیتان هم طلب خیر کنید.

چون طلب خیر هم بزرگترین دعاست و هم بزرگترین نفرین...!

دعایش که معلوم ست هر آنچه که از خوبی هاست و خداوند آن را جاری می کند.

ولی نفرینش این حسن را دارد،که شما ناآگاهانه برای کسی بدی یا شر

نمی خواهید.

بلکه خداوند آنچه که خوبی ست برای کسی که دنبال شر است جاری می کند

او خودش صلاح می داند که چطور با دعای شما تلنگری به او بزند که از آن

درس بگیرد!

پس همیشه برای همه طلب خیر کنید.

تقلید ناآگاهانه

وقتی کسی جلو شما خمیازه می کشد،شما هم این کار را تکرار می کنید؛

مسبّب این حالت ،سلول های عصبی خاصی است در مغز ،که به آنها 

نورون های آینه ای می گویند.

وظیفه ی این نورون ها،تقلید ناآگاهانه از رفتار و کردار دیگران است.

مراقب همنشینان خود باشید.

نورون های آینه ایِ مغزتان بدون آگاهی شما،شما را مشابه اطرافیان تان می کنند.

مرگ واقعی چگونه هست؟ آیا فشار قبر واقعیت دارد؟

استاد الهی قمشه ای،فیلسوف بزرگ جهانی اینگونه می گوید:

که مرگ واقعی چگونه است؟و فشار قبر چیست؟آیا فشار قبر واقعیت دارد؟

جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی، در کسری از ثانیه انجام می شود.

این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه

مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمی کند.

یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقاٌ لحظه جدا شدن روح از جسم می باشد.

یک حس سبک شدن و معلق بودن.

بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن

هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور

زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ می کند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح

باز خوانی می شود.

شاید گمان کنیم که این اتفاق زمانبر است. زمان در واقع قرارداد ما انسان هاست.

این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد می کنیم ،اما ....

ادامه نوشته

رهبری افکار  یا  افکار رهبر ؟

آیا افکارتان شما را رهبری می کنند ؟ یا شما افکارتان را رهبری می کنید ؟

چونکه چیزهای زیادی به این بینش تکیه دارد.

آیا شما تحت تسلط افکارتان هستید؟

آیا آنها بطور پیوسته شما را به این طرف و آن طرف می کشانند؟

آیا آنها،به شما پیشنهاد می دهند،شما را مجذوب می کنند و آزار می دهند؟

آیا آنها به سادگی نخ های شما را می کشند و شما صرفاٌ یک برده هستید؟

یا، آیا شما ارباب هستید؟

آیا می توانید به افکارتان بگویید : ساکت !

و آنها مجبورند ساکت شوند؟ 

آیا می توانید آنها را روشن و خاموش کنید؟
مردم هرگز ...

ادامه نوشته

تنهایی یا تنها بودن

تنها بودن را با تنهایی اشتباه نکنید.

تنهایی به یقین بیمارگونه هست تنها بودن سلامت کامل است.

همگی ما پیوسته دچار همان نوع سوء تفاهمات هستیم.

مایلم بدانید که نخستین و اصلی ترین گام برای یافتن معنا و اهمیت زندگی

این است که وارد تنها بودن خودتان شوید.

این پرستشگاه شماست،جایی است که خداوند در شما منزل دارد و

نمی توانید این پرستشگاه را در هیچ جای دیگر پیدا کنید.

می توانید به کره ی ماه یا مریخ بروید.....

ادامه نوشته

ذهن مغناطیسی

 

طبق قانون فیزیک قرار دادن یک آهن در میدان مغناطیسی،

پس از مدت کوتاهی آن را به آهنربا تبدیل می کند.

حال قرار دادن یک ذهن در میدان مغناطیسیِ خوشبختی،میشود خوشبختی ربا.

و برعکس آن همینطور عمل می کند(بدبختی،بدبختی ربا)

هر آنچه را که می بینید،

هر آنچه را که می شنوید و

هر حرفی را که می زنید ،

همه دارای انرژی هستند و ذهن شما را همانرُبا می کنند.

به قول حضرت مولانا:

تا در طلب گوهر کانی،کانی

تا در هوس لقمه نانی،نانی

این نکتهء رمز اگر بدانی،دانی

هر چیز که در جستن آنی،آنی

انرژی متعالی

هنگامی که برای دیگران خیر و خوشی می طلبید,

یا برایشان دعا می کنید,

یا برایشان انرژی می فرستید,

شما با انرژی های متعالیِ هستی,همسو می شوید.

نیروهای طبیعی و الهی به کمک شما می آیند.

پَرِ عشق

رهِ آسمان درونست      پَرِ عشق را بجُنبان

پَرِ عشق چون قوی شد      غمِ نردبان نمانَد

تو مَبین جهان ز بیرون      که جهان درونِ دیده ست

چو دو دیده را بِبستی       ز جهان جهان نمانَد

دلِ تو مثالِ بامستُ         و حواسِ ناودان ها

تو ز بام، آب می خور       که چو ناودان نمانَد

تو ز لوحِ دل فرو خوان       به تمامی، این غزل را

منِگر تو در زبانم       که لب و زبان نمانَد

تنِ آدمی کَمانُ و نفَس و سخن چو تیرش

چو بِرفت تیر و تَرکِش عملِ کمان نمانَد

مولانا

بازخورد مثبت اندیشی

پاولی می گوید:

هیچ دو الکترونی در جهان هستی دارای عدد کوانتومی یکسانی نیست.

پاولی مثالی می زند:

سیبی را بر می داریم و از میان میلیاردها الکترونی که درون آن است,

فقط یکی را انتخاب می کنیم.فرض کنید نام آن الکترون را "اریک"بگذاریم.

عدد کوانتومی اریک عدد بسیار بسیار طولانی است,اما برای اینکه کارمان

را ساده کنیم,فرض کنید آن عدد بزرگ  23 باشد.

پاولی ثابت کرد در هیچ جای جهان هستی, حتی در ستاره ای در کهکشان,

نه تنها هیچ سیب دیگری,بلکه هیچ شیئ دیگری پیدا نمی کنید که عدد

کوانتومی الکترون آن 23 باشد.

حال اگر دستمالی برداریم و سیب را برق بیندازیم از اصطکاک ایجاد شده,

انرژی حاصل می شود و این انرژی عدد کوانتومی اریک را ارتقا داده و به

مثلاٌ 26 می رساند.درست در همان لحظه تنها الکترونی که در جهان

هستی با عدد کوانتومی 26 بوده ,دستخوش تغییر می شود.

جهان ما برای حفظ توازن خود,لحظه به لحظه آرایش خود را تغییر می دهد.

پاولی با اثبات این موضوع جایزه نوبل فیزیک را گرفت و گفت:

اگر هر الکترونی دارای ارتعاش منحصر به فرد خود باشد,پس هر شیئ در

جهان,واجد ارتعاش مخصوص به خود است.

و اما نتیجه گیری:

وقتی یک سیب با...

ادامه نوشته

همه مردم آموزگاران شما هستند

آدم های خشمگین به شما آرامش می آموزند؛

آدهم های ریاکار به شما یکرنگی می آموزند؛

آدم های سرسخت به شما نرمش می آموزند؛

آدم های وحشت زده به شما شهامت می آموزند؛

همیشه در رابطه با آدم هایی که وارد زندگیتان می شوند ،از خود بپرسید:

این شخص برای آموزش چه چیزی بسوی من فرستاده شده؟

سخنان ارزشمند استاد

روزی شاگردی از استاد خود پرسید:

سم چیست؟

استاد به زیبایی پاسخ داد:

هر آنچه که بیش از نیاز ما باشد، سم است.

مانند :قدرت،ثروت،بلند پروازی،نفرت و یا هر چیز دیگری.

شاگرد دوباره پرسید :ترس چیست؟

استاد پاسخ داد:

عدم پذیرش ناپایداری چیزها در زندگی... چنانچه ما این ناپایداری را در

زندگی پذیرا باشیم،به ماجراجویی تبدیل خواهد شد!

شاگرد بار دیگر پرسید:حسادت چیست؟

استاد ادامه داد:

عدم پذیرش داشته ها و موقعیت های خوب دیگران.

اگر ما آن خوبی ها را در دیگران بپذیریم،به الهام و انگیزه تبدیل خواهد شد.

شاگرد پرسید:خشم چیست؟

استاد پاسخ داد:

رد و عدم قبول چیزهایی که فراتر از کنترل و توانایی ما است.

اگر ما آن را پذیرا باشیم ،این ویژگی به صبر و شکیبایی بدل خواهد شد.

شاگرد :نفرت چیست؟

استاد:

عدم پذیرش شخص به همان صورتی که هست.

اگر ما شخص را بدون قید و شرط پذیرا باشیم،

این نفرت به عشق تبدیل خواهد شد.

دوازده نشانه بیداری روح

1- لذت بردن از هر لحظه زندگی.

2- شکرگزاری و قدر دانی از آفریدگار در هر فرصتی.

3- داشتن لبخندهای غیر ارادی.

4- احساس پیوستگی با دیگر موجودات و طبیعت.

5- عدم علاقه به هرگونه قضاوت در مورد دیگران.

6- عدم علاقه به هر گونه قضاوت در مورد خودتان.

7- توانایی برای از بین بردن هر گونه نگرانی و دلواپسی.

8- عدم علاقه به هر گونه درگیری.

9- عدم علاقه به اینکه به کارهای دیگران فکر کنید و یا دلایل آن را بررسی کنید.

10- تمایل زیاد به اینکه اجازه دهید زندگی خودش مسیرش را طی کند،

بجای آنکه مسیر آن را مشخص و تعیین کنید.

11- تمایل به اینکه بطور همزمان تصمیم بگیرید و عمل کنید،

به جای اینکه به تجربیات و ترس های گذشته خود رجوع کنید.

12- دستیابی به نیروی عشق ورزیدن به دیگران ،بدون انتظار برای بازگشت.

دوست داشتن

دوست داشتن دیگران و انتقاد نکردن از آنها،

افرادی را که دوست دارید برایتان جذب می کند.

همیشه و هرجا وقتی با دیگران روبرو می شوید،

در همان برخورد اول ،در موردش مثبت اندیشه کنید.

مثلا فردی که در خیابان می بینید با خود بگویید:

چه خوش قامت است...

چه دوست داشتنی است ...

چه خوشرو و خندان است...

بجای اینکه بگویید؛

چقدر چاق است !

چقدر کوتاه و زشت است....

چقدر...

از خودتان به همه مخلوقات ،مهر و محبت بفرستید

آنوقت ببینید چقدر محبوب و دوست داشتنی می شوید

این انرژی را با همه  وجودتان حس خواهید کرد... .

عواقب دروغ گفتن بر مغز و جسم

تحقیقات بسیاری به این نتیجه رسیده اند که دروغ گویی

تأثیر قابل توجهی بر روی سلامت افراد می گذارد،

به محض اینکه دروغ از دهان فردی خارج می شود،

بدن کورتیزول را در مغز آزاد می کند.فقط چند دقیقه بعد،

حافظه شما تلاش زیادی می کند تا هر دو قسمت ماجرا،

یعنی هم دروغ و هم واقعیت را به خاطر بیاورد.

در چنین حالتی تصمیم گیری دشوار خواهد شد و حتی

این امکان وجود دارد فرد، ناراحتی ناشی از این اتفاق را

در قالب خشم نشان دهد و باعث ناراحتی هایی مانند:

استرس و خشم،سردرد و مسائل گوارشی شود.

همه این اتفاقات در 10 دقیقه ابتدایی واقع می شوند.

نشان عشق

ای که می پرسی نشان عشق چیست

عشق چیزی جزظهور مهر نیست

عشق یعنی مهر بی چون و چرا

عشق یعنی کوشش بی ادعا

عشق یعنی عاشق بی زحمتی

عشق یعنی بوسه بی شهوتی

عشق یعنی دشت گل کاری شده

در کویری چشمه ای جاری شده

یک شقایق در میان دشت خار

باور امکان با یک گل بهار

عشق یعنی ترش را شیرین کنی...

ادامه نوشته

دعا کردن

اثر انرژی دعا کردن برای افزایش سطح ارتعاشات مثبت ما عالیست

و دعا کردن برای دیگران و برای خودمان ما را در سطحی از ارتعاشات

قرار می دهد که به سرعت برکت و نعمت و سلامتی در زندگی ما

به وفور جاری می شود.

اثر انرژی دعا کردن در این جهان هستی به قدری زیاد است که

قابل وصف نیست.

قانون جذب می گوید که باید سطح ارتعاشات ما به جهان هستی عالی باشد.

اگر می خواهید سطح ارتعاشات خود را به جهان هستی افزایش دهید،

باید دعا کردن را آغاز کنید.

برای رسیدن به خواسته هایتان برای تک تک آدم هایی که می بینید،

طلب دعای خیر کنید.

خدایا این دوستان را به بهترین مقصود الهی شان برسان ،

خدایا بهترین ها را به این دوستان عطا کن،

خدایا نعمت سلامتی را به این دوستان بده... ."آمین"

                                                   کتاب چهار اثر

                                                  فلورانس اسکاول شین

ده راهکار برای جذب انرژی مثبت

1-روز خود را با دعا ،نیایش و شکرگذاری شروع کن.

2-همان طور با دیگران رفتار کن که دلت می خواهد با تو رفتار شود.

3-در هر وضعیتی سعی کن بیشتر جنبه های مثبت را ببینی.

4-از کنترل کردن همه چیز دست بردار.

5-زندگی پر از صلح و صفا رو تجسم کن.

6-نگران آینده نباش،تنها برنامه ریزی کن و به خدا توکل کن.

7-از دلخوری دست بردار.

8-اوقاتی را در طبیعت سپری کن.

9-در مقابل دیگران جبهه نگیر.

8-آرامش را در وجودت احساس کن.

طواف کعبه در یک لحظه

ناصر خسرو تا چهل سالگی شرب مدام میکرد.

در چهل سالگی بود که خواب حج می بینه و مرد دین میشه و به سفر حج میره.

پنج بار به سفر حج میره که جمعاً 15 سال از عمرش رو در سفر حج گذروند.

پس از 5 سفر،دیگه به حج نرفت.

اهل شهر به ناصر خسرو گفتند: چرا دیگه به حج نمیری؟

گفت:در سفر آخرم در راه رفتن به حج در میانه راه یکی از هم قطاران ، 

غذایی نداشت؛ خجالت می کشید تا از کسی غذایی طلب کند،

دیدم به یکباره از شدت ضعف در حال موت است؛

خرمایی داشتم به او دادم و حالش بهبود یافت...

در آن لحظه به ناگاه گمان کردم که کعبه را طواف می نمایم.

و در آن هنگام این شعر را سرود:

همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن

همه سال حج نمودن سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به کعبه سر و پا برهنه رفتن

ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن

به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر ندارد

که به روی نا امیدی در بسته باز کردن