تجربه های ارزشمند  6 کار آفرین برتر

1-زمان را با مقیاس های مشخص اندازه گیری کنید.

زمان بزرگترین سرمایه شماست و هیچ گاه توانایی باز گرداندن آن را ندارید.

بنابراین روی اولین اولویت زندگی وکسب و کار خود برنامه ریزی کنید.

به عبارت دیگر مقدار ارزشی که برای زمان قائل هستید ، نقشی اساسی

در زندگی شما ایفا می کند.

                                                                            کوین هارینگتون

                                                                بنیانگذار "as seen on tv"

2- استمرار کنجکاوی

به مهارت هایی که به واسطه نشست های کارآفرینی شکل گرفته

توجه کنید.من پس از سال ها زندگی به اعتقاداتی رسیدم که متضاد

با اعتقادات من بود.

با داشتن ذهنی باز و فکری پویا....

ادامه نوشته

فرار ناموفق

شنیدم مردمانی که در سواحل اقیانوس اطلس زندگی می کنند،

به صید خرچنگ آبی مشغولند.

آن ها خرچنگ هایی را که صید می کنند در سبد می اندازند.

اگر فقط یک خرچنگ در سبد باشد،روی سبد درپوش می گذارند؛

اما وقتی چند خرچنگ صید کرده باشند،درپوش سبد را نمی گذارند.

زیرا هر کدام از خرچنگ ها برای بیرون آمدن،دیگری را به کنار می کشد.

بنابراین هرگز هیچ کدام موفق به فرار نمی شوند.

این شیوه ی انسان های ناموفق است!

آن ها دست به هر کاری می زنند تا دیگران را از پیشرفت باز دارند و

مانع جلو رفتن آن ها شوند.

آن ها برای نگه داشتن دیگران در سبد،از هر وسیله ای استفاده می کنند.

مرد گِل خوار و عطار قند فروش

فردی دچار بیماری گِل خواری بود و چون چشمش به گِل می افتاد ،

اراده اش سست می شد و شروع به خوردن آن می نمود.

وی روزی برای خریدن قند به دکان عطاری رفت.

عطار در دکان، سنگ ترازو نداشت و از گِل سر شوی برای وزن  کشی

استفاده می کرد.

عطار به مرد گفت:من از گِل به عنوان سنگ ترازو استفاده می کنم،

برای تو مشکلی نیست؟

مرد گفت:من قند می خواهم و برایم فرق نمی کند از چه چیزی برای وزن کشی

استفاده کنی.

در همین هنگام مرد در دل خود می گفت:

چه بهتر از این!

سنگ به چه دردی می خورد برای من گِل از طلا با ارزش تر است،

اگر سنگ نداری و گِل به جای آن می گذاری باعث خوشحالی من است.

عطار به جای سنگ در یک کفه ی ترازو ،گِل گذاشت و برای شکستن قند به...

ادامه نوشته

چگونه خواب خود را بر اساس ملاتونین تنظیم کنیم؟

      در مرکز مغز انسان غده ای وجود دارد به نام "پپینه ال".

*یکی از کارهای این غده،ترشح هورمونی به نام "ملاتونین" است؛

ملاتونین ساعت بیولوژیک (داخلی)بدن و چرخه خواب و بیداری را تنظیم می کند.

*وقتی هوا رو به تاریکی می رود، ترشح ملاتونین افزایش می یابد و انسان نیاز به

خواب پیدا می کند.با طلوع خورشید مجدداٌ سطح ملاتونین کاهش می یابد.

*با این حال یک دلیل عمده باعث می شود ترشح ملاتونین تحت الشعاع قرار گیرد

و آن "نور" است.

*نور باعث ایجاد اختلال در ترشح ملاتونین می شود.

از وقتی برق به خانه ها آمد،علاوه بر نور چراغ ها ،نور تلویزیون ها نیز _که مستقیماٌ

به چشم می تابد_ باعث ایجاد اختلال در ترشح ملاتونین و خواب می شود.

     در سال های اخیر،یک عامل اختلال زای جدید نیز افزوده شده است:

نور صفحات رایانه و موبایل که مانع ترشح استاندارد ملاتونین می شود.

دنیا،قطره عسلی بزرگ

قطره ی عسلی بر زمین افتاد،مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود

اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود،پس برگشت و جرعه ی دیگری نوشید...

باز عزم رفتن کرد،اما احساس کرد که خوردن از لبه ی عسل کفایت نمی کند و مزه

واقعی را نمی دهد,پس بر آن شد خود را در عسل بیندازد تا هر چه بیشتر و بیشتر

لذت ببرد...

مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد...

اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود،پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود

و توانایی حرکت نداشت...

در این حال ماند تا اینکه نهایتاٌ مرد... .

بنجامین فراکلین می گوید:

دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!

پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد،و آنکه در

شیرینی آن غرق شد هلاک می شود...

این است حکایت دنیا... .

خوبی هیچگاه از بین نمی رود

دو برادر باهم در مزرعه خانوادگی کار می کردند؛

که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود.

شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را باهم نصف می کردند.

یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:

"درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم

ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند."

بناباین شب که شد یک کیسه پر از گندم برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد

و روی محصول او ریخت.

در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت:

"درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم،من سر و سامان گرفته ام ولی

او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود."

بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد

و روی محصول او ریخت.

سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه

با یکدیگر مساوی است.تا آن که در یک شب تاریک ،دو برادر در راهِ انبارها

به یکدیگر برخورد کردند.آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آنکه

سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین گذاشتند  و یکدیگر را در آغوش

گرفتند.

خوبی هیچ وقت در دنیا و اخرت از بین نمی رود...

از"خوب" به "بد" رفتن به فاصله لذت پریدن، از یک نهر باریک است اما

برای برگشتن باید از اقیانوس گذشت.

افکار از جنس انرژی اند

مردی شبی را در خانه روستایی می گذراند...؛

پنجره های اتاق باز نمی شد.

نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما

نمی توانست آن را باز کند.

با مشت به شیشه پنجره کوبید،هجوم هوای تازه را احساس کرد و

سراسر شب را راحت خوابید.

صبح روز بعد فهمید شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و

همه ی شب پنجره بسته بوده است...!

"او تنها با فکر اکسیژن،اکسیژن لازم را به خود رسانده بود...!!!"

افکار ازجنس انرژی اند و انرژی،کار انجام می دهد... .

                                                  فلورانس_اسکاویل_شین

حقیقت خوب یا بد

هیچ یک از شرایطی که در زندگی با آن روبرو می شوید ،تصادفی نیست.

هر موقعیت با هدف سوق دادن شما به سطح بالاتری از آگاهی ایجاد می شود و

کار شما فقط این است که حقیقت را دریابید و سهمی را که هر رویداد می تواند

در زندگی تان داشته باشد،کشف کنید.

به ما یک زندگی خوب یا یک زندگی بد داده نشده،به ما فقط یک زندگی داده شده ،

این هنر ماست که چگونه آنرا به یک زندگی خوب یا بد تبدیل کنیم... .

دعا یا نفرین

حکیمی می گفت:

امیدوارم هر جا که می روی ؛

یک نفر مثل خودت سر راهت باشد!

این حرف می تواند زیباترین دعای خیر یا نفرین باشد...

بنگر که برای تو دعاست یا نفرین؟!

ماجرای خاکسپاری حافظ

روزی که حافظ از دنیا می رود برخی مردم کوچه و بازار به فتوای مفَتی شهر

شیراز به خیابان می ریزند و مانع دفن جسد شاعر در مصلای شهر می شوند،

به این دلیل که او شراب خوار و بی دین بوده و نباید در این محل دفن شود.

فرهیختگان و اندیشمندان شهر با این کار به مخالفت بر می خیزند.

بعد از بگو مگو و جرّ و بحث زیاد،یک نفر از آن میان پیشنهاد می دهد که

کتاب او را بیاورند و از آن فال بگیرند هر چه آمد بدان عمل نمایند.

کتاب شعر را دست کودکی می دهند و او آن را باز می کند و

این غزل نمایان می شود:

"عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

هر کسی آن دروَد عاقبت کار که کشت

همه کس طالب یارند چه هوشیار و چه مست

همه جا خانه یار است چه مسجد چه کُنشت"

همه از این شعر حیرت زده می شوند و سرها را به زیر می افکنند.

بالاخره دفن پیکر حافظ انجام می شود و از آن زمان حافظ  " لسان الغیب "

نامیده می شود.

زندگی خود را با کار خوب پر کنیم

تنها راه نجات ما در زندگی این است که زندگی خود را آنقدر با کار خوب پُر کنیم،

تا وقت برای کار بد و فکر بد باقی نماند.

هر کس که کار خوبی نمی کنه هیچ چاره ای جز کار بد و فکر بد نداره.

به من نگید" چیکار کنیم؟! "

زندگی باید با کار خوب پُر بشه.

ورزش ، عشق بدون توقع ، مطالعه و هنر هر کاری که باعث آرامش ، رشد و 

خودشناسی بشه.

تقلید ناآگاهانه

وقتی کسی جلو شما خمیازه می کشد،شما هم این کار را تکرار می کنید؛

مسبّب این حالت ،سلول های عصبی خاصی است در مغز ،که به آنها 

نورون های آینه ای می گویند.

وظیفه ی این نورون ها،تقلید ناآگاهانه از رفتار و کردار دیگران است.

مراقب همنشینان خود باشید.

نورون های آینه ایِ مغزتان بدون آگاهی شما،شما را مشابه اطرافیان تان می کنند.

رهبری افکار  یا  افکار رهبر ؟

آیا افکارتان شما را رهبری می کنند ؟ یا شما افکارتان را رهبری می کنید ؟

چونکه چیزهای زیادی به این بینش تکیه دارد.

آیا شما تحت تسلط افکارتان هستید؟

آیا آنها بطور پیوسته شما را به این طرف و آن طرف می کشانند؟

آیا آنها،به شما پیشنهاد می دهند،شما را مجذوب می کنند و آزار می دهند؟

آیا آنها به سادگی نخ های شما را می کشند و شما صرفاٌ یک برده هستید؟

یا، آیا شما ارباب هستید؟

آیا می توانید به افکارتان بگویید : ساکت !

و آنها مجبورند ساکت شوند؟ 

آیا می توانید آنها را روشن و خاموش کنید؟
مردم هرگز ...

ادامه نوشته

تنهایی یا تنها بودن

تنها بودن را با تنهایی اشتباه نکنید.

تنهایی به یقین بیمارگونه هست تنها بودن سلامت کامل است.

همگی ما پیوسته دچار همان نوع سوء تفاهمات هستیم.

مایلم بدانید که نخستین و اصلی ترین گام برای یافتن معنا و اهمیت زندگی

این است که وارد تنها بودن خودتان شوید.

این پرستشگاه شماست،جایی است که خداوند در شما منزل دارد و

نمی توانید این پرستشگاه را در هیچ جای دیگر پیدا کنید.

می توانید به کره ی ماه یا مریخ بروید.....

ادامه نوشته

ذهن مغناطیسی

 

طبق قانون فیزیک قرار دادن یک آهن در میدان مغناطیسی،

پس از مدت کوتاهی آن را به آهنربا تبدیل می کند.

حال قرار دادن یک ذهن در میدان مغناطیسیِ خوشبختی،میشود خوشبختی ربا.

و برعکس آن همینطور عمل می کند(بدبختی،بدبختی ربا)

هر آنچه را که می بینید،

هر آنچه را که می شنوید و

هر حرفی را که می زنید ،

همه دارای انرژی هستند و ذهن شما را همانرُبا می کنند.

به قول حضرت مولانا:

تا در طلب گوهر کانی،کانی

تا در هوس لقمه نانی،نانی

این نکتهء رمز اگر بدانی،دانی

هر چیز که در جستن آنی،آنی

انرژی متعالی

هنگامی که برای دیگران خیر و خوشی می طلبید,

یا برایشان دعا می کنید,

یا برایشان انرژی می فرستید,

شما با انرژی های متعالیِ هستی,همسو می شوید.

نیروهای طبیعی و الهی به کمک شما می آیند.

پَرِ عشق

رهِ آسمان درونست      پَرِ عشق را بجُنبان

پَرِ عشق چون قوی شد      غمِ نردبان نمانَد

تو مَبین جهان ز بیرون      که جهان درونِ دیده ست

چو دو دیده را بِبستی       ز جهان جهان نمانَد

دلِ تو مثالِ بامستُ         و حواسِ ناودان ها

تو ز بام، آب می خور       که چو ناودان نمانَد

تو ز لوحِ دل فرو خوان       به تمامی، این غزل را

منِگر تو در زبانم       که لب و زبان نمانَد

تنِ آدمی کَمانُ و نفَس و سخن چو تیرش

چو بِرفت تیر و تَرکِش عملِ کمان نمانَد

مولانا

بازخورد مثبت اندیشی

پاولی می گوید:

هیچ دو الکترونی در جهان هستی دارای عدد کوانتومی یکسانی نیست.

پاولی مثالی می زند:

سیبی را بر می داریم و از میان میلیاردها الکترونی که درون آن است,

فقط یکی را انتخاب می کنیم.فرض کنید نام آن الکترون را "اریک"بگذاریم.

عدد کوانتومی اریک عدد بسیار بسیار طولانی است,اما برای اینکه کارمان

را ساده کنیم,فرض کنید آن عدد بزرگ  23 باشد.

پاولی ثابت کرد در هیچ جای جهان هستی, حتی در ستاره ای در کهکشان,

نه تنها هیچ سیب دیگری,بلکه هیچ شیئ دیگری پیدا نمی کنید که عدد

کوانتومی الکترون آن 23 باشد.

حال اگر دستمالی برداریم و سیب را برق بیندازیم از اصطکاک ایجاد شده,

انرژی حاصل می شود و این انرژی عدد کوانتومی اریک را ارتقا داده و به

مثلاٌ 26 می رساند.درست در همان لحظه تنها الکترونی که در جهان

هستی با عدد کوانتومی 26 بوده ,دستخوش تغییر می شود.

جهان ما برای حفظ توازن خود,لحظه به لحظه آرایش خود را تغییر می دهد.

پاولی با اثبات این موضوع جایزه نوبل فیزیک را گرفت و گفت:

اگر هر الکترونی دارای ارتعاش منحصر به فرد خود باشد,پس هر شیئ در

جهان,واجد ارتعاش مخصوص به خود است.

و اما نتیجه گیری:

وقتی یک سیب با...

ادامه نوشته

همه مردم آموزگاران شما هستند

آدم های خشمگین به شما آرامش می آموزند؛

آدهم های ریاکار به شما یکرنگی می آموزند؛

آدم های سرسخت به شما نرمش می آموزند؛

آدم های وحشت زده به شما شهامت می آموزند؛

همیشه در رابطه با آدم هایی که وارد زندگیتان می شوند ،از خود بپرسید:

این شخص برای آموزش چه چیزی بسوی من فرستاده شده؟

دوازده نشانه بیداری روح

1- لذت بردن از هر لحظه زندگی.

2- شکرگزاری و قدر دانی از آفریدگار در هر فرصتی.

3- داشتن لبخندهای غیر ارادی.

4- احساس پیوستگی با دیگر موجودات و طبیعت.

5- عدم علاقه به هرگونه قضاوت در مورد دیگران.

6- عدم علاقه به هر گونه قضاوت در مورد خودتان.

7- توانایی برای از بین بردن هر گونه نگرانی و دلواپسی.

8- عدم علاقه به هر گونه درگیری.

9- عدم علاقه به اینکه به کارهای دیگران فکر کنید و یا دلایل آن را بررسی کنید.

10- تمایل زیاد به اینکه اجازه دهید زندگی خودش مسیرش را طی کند،

بجای آنکه مسیر آن را مشخص و تعیین کنید.

11- تمایل به اینکه بطور همزمان تصمیم بگیرید و عمل کنید،

به جای اینکه به تجربیات و ترس های گذشته خود رجوع کنید.

12- دستیابی به نیروی عشق ورزیدن به دیگران ،بدون انتظار برای بازگشت.

دوست داشتن

دوست داشتن دیگران و انتقاد نکردن از آنها،

افرادی را که دوست دارید برایتان جذب می کند.

همیشه و هرجا وقتی با دیگران روبرو می شوید،

در همان برخورد اول ،در موردش مثبت اندیشه کنید.

مثلا فردی که در خیابان می بینید با خود بگویید:

چه خوش قامت است...

چه دوست داشتنی است ...

چه خوشرو و خندان است...

بجای اینکه بگویید؛

چقدر چاق است !

چقدر کوتاه و زشت است....

چقدر...

از خودتان به همه مخلوقات ،مهر و محبت بفرستید

آنوقت ببینید چقدر محبوب و دوست داشتنی می شوید

این انرژی را با همه  وجودتان حس خواهید کرد... .

عواقب دروغ گفتن بر مغز و جسم

تحقیقات بسیاری به این نتیجه رسیده اند که دروغ گویی

تأثیر قابل توجهی بر روی سلامت افراد می گذارد،

به محض اینکه دروغ از دهان فردی خارج می شود،

بدن کورتیزول را در مغز آزاد می کند.فقط چند دقیقه بعد،

حافظه شما تلاش زیادی می کند تا هر دو قسمت ماجرا،

یعنی هم دروغ و هم واقعیت را به خاطر بیاورد.

در چنین حالتی تصمیم گیری دشوار خواهد شد و حتی

این امکان وجود دارد فرد، ناراحتی ناشی از این اتفاق را

در قالب خشم نشان دهد و باعث ناراحتی هایی مانند:

استرس و خشم،سردرد و مسائل گوارشی شود.

همه این اتفاقات در 10 دقیقه ابتدایی واقع می شوند.

نشان عشق

ای که می پرسی نشان عشق چیست

عشق چیزی جزظهور مهر نیست

عشق یعنی مهر بی چون و چرا

عشق یعنی کوشش بی ادعا

عشق یعنی عاشق بی زحمتی

عشق یعنی بوسه بی شهوتی

عشق یعنی دشت گل کاری شده

در کویری چشمه ای جاری شده

یک شقایق در میان دشت خار

باور امکان با یک گل بهار

عشق یعنی ترش را شیرین کنی...

ادامه نوشته

دعا کردن

اثر انرژی دعا کردن برای افزایش سطح ارتعاشات مثبت ما عالیست

و دعا کردن برای دیگران و برای خودمان ما را در سطحی از ارتعاشات

قرار می دهد که به سرعت برکت و نعمت و سلامتی در زندگی ما

به وفور جاری می شود.

اثر انرژی دعا کردن در این جهان هستی به قدری زیاد است که

قابل وصف نیست.

قانون جذب می گوید که باید سطح ارتعاشات ما به جهان هستی عالی باشد.

اگر می خواهید سطح ارتعاشات خود را به جهان هستی افزایش دهید،

باید دعا کردن را آغاز کنید.

برای رسیدن به خواسته هایتان برای تک تک آدم هایی که می بینید،

طلب دعای خیر کنید.

خدایا این دوستان را به بهترین مقصود الهی شان برسان ،

خدایا بهترین ها را به این دوستان عطا کن،

خدایا نعمت سلامتی را به این دوستان بده... ."آمین"

                                                   کتاب چهار اثر

                                                  فلورانس اسکاول شین

ده راهکار برای جذب انرژی مثبت

1-روز خود را با دعا ،نیایش و شکرگذاری شروع کن.

2-همان طور با دیگران رفتار کن که دلت می خواهد با تو رفتار شود.

3-در هر وضعیتی سعی کن بیشتر جنبه های مثبت را ببینی.

4-از کنترل کردن همه چیز دست بردار.

5-زندگی پر از صلح و صفا رو تجسم کن.

6-نگران آینده نباش،تنها برنامه ریزی کن و به خدا توکل کن.

7-از دلخوری دست بردار.

8-اوقاتی را در طبیعت سپری کن.

9-در مقابل دیگران جبهه نگیر.

8-آرامش را در وجودت احساس کن.

طواف کعبه در یک لحظه

ناصر خسرو تا چهل سالگی شرب مدام میکرد.

در چهل سالگی بود که خواب حج می بینه و مرد دین میشه و به سفر حج میره.

پنج بار به سفر حج میره که جمعاً 15 سال از عمرش رو در سفر حج گذروند.

پس از 5 سفر،دیگه به حج نرفت.

اهل شهر به ناصر خسرو گفتند: چرا دیگه به حج نمیری؟

گفت:در سفر آخرم در راه رفتن به حج در میانه راه یکی از هم قطاران ، 

غذایی نداشت؛ خجالت می کشید تا از کسی غذایی طلب کند،

دیدم به یکباره از شدت ضعف در حال موت است؛

خرمایی داشتم به او دادم و حالش بهبود یافت...

در آن لحظه به ناگاه گمان کردم که کعبه را طواف می نمایم.

و در آن هنگام این شعر را سرود:

همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن

همه سال حج نمودن سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به کعبه سر و پا برهنه رفتن

ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن

به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر ندارد

که به روی نا امیدی در بسته باز کردن

رفت جایی که عرب نی انداخت

مازندرانی ها چنان سپاه عرب را در هم کوفتند که ضرب المثل شد.

پس از فتح ایران به دست اعراب تازی،منطقه مازندران چندین دهه به زیر

سلطه تازیان نرفت و بسیار مقاومت کرد،

معاویه فردی به نام  مصقله را با ده هزار نفر جنگجوی عرب روانه مازندران کرد.

دیلمیان دلاور به فرماندهی فرخان که از اسپهبُدان مازندران بود،

در ناحیه کوهستانی راه را بر اعراب بستند و همگی سپاه عرب را کشتار کردند

به گونه ای که حتی یک نفر از تازیان جان به در نبرد که خبر این کشتار را به

شام ببرد.

ثبت چنین رخدادی برای وقایع نگاران عرب دردناک بود

اما یک ضرب المثل باعث شد که ماجرای این شکست وارد تألیفات مورخان

عرب گردد.تازیان وقتی می خواستند بگویند کسی رفت و هیچ اثری از او

به دست نیامد،می گفتند:

         "به همانجا رفت که مصقله و یارانش رفتند"

این ضرب المثل در زبان پارسی به ضرب المثل زیر مشهور شد:

                   "رفت جایی که عرب نی انداخت "

                                                                    تاریخ مازندران،کتاب و پژوهش

معجزه

سارا هشت ساله بود که از صحبت پدر و مادرش فهمید, برادر کوچکش

سخت مریض است و پولی هم برای مداوای آن ندارند.

پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزینه جراحی

پرخرج برادرش را بپردازد.

سارا شنید که پدر آهسته به مادر گفت: فقط معجزه می تواند پسرمان

را نجات دهد,سارا با ناراحتی به اتاقش رفت و از زیر تخت قلک کوچکش

را درآورد؛قلک را شکست,سکه ها را روی تخت ریخت و آنها را شمرد.

"فقط پنج دلار!!"

بعد آهسته از در عقبی خارج شد و چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت.

جلوی پیشخوان انتظار کشید تا داروساز به او توجه کند,ولی داروساز

سرش به مشتریان گرم بود؛

بالاخره سارا حوصله اش سر رفت و سکه هارا...

ادامه نوشته

ذهن خلاق

پادشاهی بود که از یک چشم و یک پا محروم بود

روزی پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره از او نقاشی کنند.

اما هیچکدام نتوانستند نقاشی زیبایی بکشند؛

آنان چگونه می توانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه,

نقاشی زیبایی از او بکشند؟!

سرانجام یکی از نقاشان گفت که می تواند این کار  را انجام بدهد و

یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد.

نقاشی او فوق العاده بود و همه را غافلگیر کرد.

او پادشاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛

نشانه گیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده؛

 

آیا ما می توانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؟

ندیدن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنها می تواند

حال ما را خوب و روان مان را آرام کند.

این نگرش، مهارتی آموختنی است و با تمرین، در ذهن ما نهادینه می شود.

تئوری سوسک

متن زیر داستان بسیار جالبی در حوزه توسعه شخصی روایت می کند.

اگر چه این داستان به یکی از سخنرانی های سوندار پیچای(sundar pichai)

مدیر عامل فعلی شرکت گوگل(google)نسبت داده می شود،اما در واقع او

هیچ گاه این سخنرانی را نکرده است.منشأ این داستان نامعلوم است،اما

مفهوم بسیار آشنایی را روایت می کند و از آنجا که داستان قدرتمندی است،

خواندن آن می تواند مفید باشد.

این داستان با عنوان تئوری سوسک در "توسعه شخصی "رواج یافته است!

در یک رستوران،یک سوسک ناگهان از...

ادامه نوشته